P

P'1
ا.ت با بچه ی پنچ ساله ی تو بغلش میدوید و به پشت سر نگاه نمیکرد چون

میترسید گرفتار این سایه ی بزرگ بشه میلرزید اما قوی بود

افراد کیم تهیونگ دنبالش بودن تا فقط جانگ می رو از چنگ ا.ت دربیارن

هنوزم نفمیده بود چرا با بی رحمترین مافیا ی دنیا ازدواج کرده بود که حالا........

پاش به یه چیزی گیر کرد و افتاد زمین جانگ می رو محکم تر در آغوش گرفت

تا آسیب نبینه زمین به خاطر برف شدید لیز بود

جانگ می گریه میکرد و ا.ت عذاب میکشید که چشماش خاموش شد

از بچه گی تا الان وقتی زمین بی هوش میشد.این بد بود خیلی بد

وقتی چشماش و باز کرد خودشه تو همون کارخونه ی متروکه دید.مکان تمام کابوساش

مکان شروع درداش.شروع آواره گیش.شروع عشق اشتباهش



چشمش به همون مرد بلند قامت سرد و خاموش رسید
نفسای ا.ت نا منظم بود و قلبش ضعیف میتپید

مطمئن بود اگر جانگ می رو به زبون خوش نده....تهیونگ میکشتش


ولی بازم میخواست قوی باشه و باخت نده


ادامه دارد.....
دیدگاه ها (۲)

P'2تهیونگ برگشت.سخت بود اما نزدیک ا.ت شد ا.ت منتظر یه فریاد ...

P'3که یکی از دشمنای تهیونگ وارد کارخونه شد. نفسا بند اومده ب...

P'4ا.ت روی مبل نشسته بود و به یانگ هی که گریه میکرد نگاه می ...

P'3که جونگکوک دستشو‌ گرفت. (جونگکوک+ ) (ا.ت-)+ کجا داری میری...

پارت 4

شوهر دو روزه. پارت۷۷

"سرنوشت "p,30...۱۰ مین بعد ....ماشین جیهوپ جلوی کلبه ی چوبی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط