یک ماه بعد...
یک ماه بعد...
یونگی ویو
هعیی دیگه نمیتونم ا.ت رو پیش خودم نگه دارم...واسش خطرناکه..
ببخشید ا.ت ببخشید...
فلش بک به خونه...
-امم ا.ت کجایی
بدو اومد سمتم و بغلم کرد
+هاییی دد خوبیی
بهم زل زده بود...یعنی میشه بازم این نگاهو ببینم..؟
-ا.ت...باید حرف بزنیم...
+اهم...میشنوم
-اول بشینیم..
+اوکی
نشست رو کاناپه رفتم کنارش نشستم و سرمو گذاشتم رو پاش داشت با موهام بازی میکرد دلم نمیومد بهش بگم ولی...
کم کم چشمام خیس شد
-امم ا.تم میدونی که من یه مافیام...
+میدونم
-میدونی که اینجا جونت در خطره...
+....میدونم...
-میدونی که عاشقتم...
+می...میدونم
-میدونی که اگه نباشی میمیرم...
+میدونم...ولی چرا اینارو میگی؟!
.....
یونگی ویو
هعیی دیگه نمیتونم ا.ت رو پیش خودم نگه دارم...واسش خطرناکه..
ببخشید ا.ت ببخشید...
فلش بک به خونه...
-امم ا.ت کجایی
بدو اومد سمتم و بغلم کرد
+هاییی دد خوبیی
بهم زل زده بود...یعنی میشه بازم این نگاهو ببینم..؟
-ا.ت...باید حرف بزنیم...
+اهم...میشنوم
-اول بشینیم..
+اوکی
نشست رو کاناپه رفتم کنارش نشستم و سرمو گذاشتم رو پاش داشت با موهام بازی میکرد دلم نمیومد بهش بگم ولی...
کم کم چشمام خیس شد
-امم ا.تم میدونی که من یه مافیام...
+میدونم
-میدونی که اینجا جونت در خطره...
+....میدونم...
-میدونی که عاشقتم...
+می...میدونم
-میدونی که اگه نباشی میمیرم...
+میدونم...ولی چرا اینارو میگی؟!
.....
۶.۸k
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.