پارت هفدهم / part17
پارت هفدهم / part17
تهیونگ :همچنان نفس نفس میزدم که با صدایی که اومد سریع بلند شدم :
_خواهش میکنمیکی کمکم کنه..
کوک : کمک میخوای ؟
تهیونگ : بله هرکاری بگید انجام میدم
کوک : عرق پیشونیشو با دستمالم پاک کردمو آروم در گوشش گفتم :
_فقط یه راه چاره داری..
تهیونگ : بله؟؟ هرچی هست..بگید!فقط میخوام ازادشم..اصن مشکلی نیست قراردادی چیزی امضا کنیم من به کسی چیزینمیگم اصلا همرو فراموش..
کوک : نه دیگه..نشد! برای من کافی نیست
من همیشه وقتی ینفرو گروگان میگیرم حتما یه کاری کرده و باید یجورایی جبران کنه.
تهیونگ : ولی من که حتی چیزیندیدم باورکنید چیزی ندیدم
کوک : مهم نیست.. شاید
میخوام برام کار کنی؟ اره خب
تهیونگ : چشام درشت شد. از من چی میخواست ؟نمیتونستم عصبی بشم داشتم خودمو کنترل میکردم..
دستامو از عصبانیت مشت کرده بودم..جدی و اروم گفتم :
چه کاری؟
کوک : خدمتکارمو پرت کردم بیرون خیلی راحت.و به کسیمنمیشه اعتماد کرد دیگه این روزا
حالا که تو اون صحنرو دیدی باید..
تهیونگ : ندیددم قربان!
کوک : نمیتونماعتمادکنم!
تهیونگ : باخودم فکر میکردم اگه اینجا خدمتکاربشم هرروز اینجام! و میشه گیرش انداخت.. :
پس بزار فکر کنم..
کوک : باشه پس من میرم
تهیونگ : نه !!! خواهش میکنم نرید
کوک : جواب ؟
تهیونگ:چشامو بستم و قبوله ای گفتم
#BTS #Army #Taehyung #V #Jungkook #Jimin #J_hope #Jhope #RM #Jin #Suga #Ho_seok
#بی_تی_اس #آرمی #تهیونگ #وی #کیم_تهیونگ #جونگ_کوک #کوک #کوکی #جئون_جونگ_کوک #رمان #جیمین #موچی #پارک_جیمین #یونگی #شوگا #گربه #پیشی #مین_یونگی #جیهوپ #جانگ_هوسوک #هوسوک #آر_ام #نامجون #کیم_نامجون #جین #کیم_سوک_جین #گی #مافیا #بلک_پینک #لیسا #جنی #رزی #جیسو
تهیونگ :همچنان نفس نفس میزدم که با صدایی که اومد سریع بلند شدم :
_خواهش میکنمیکی کمکم کنه..
کوک : کمک میخوای ؟
تهیونگ : بله هرکاری بگید انجام میدم
کوک : عرق پیشونیشو با دستمالم پاک کردمو آروم در گوشش گفتم :
_فقط یه راه چاره داری..
تهیونگ : بله؟؟ هرچی هست..بگید!فقط میخوام ازادشم..اصن مشکلی نیست قراردادی چیزی امضا کنیم من به کسی چیزینمیگم اصلا همرو فراموش..
کوک : نه دیگه..نشد! برای من کافی نیست
من همیشه وقتی ینفرو گروگان میگیرم حتما یه کاری کرده و باید یجورایی جبران کنه.
تهیونگ : ولی من که حتی چیزیندیدم باورکنید چیزی ندیدم
کوک : مهم نیست.. شاید
میخوام برام کار کنی؟ اره خب
تهیونگ : چشام درشت شد. از من چی میخواست ؟نمیتونستم عصبی بشم داشتم خودمو کنترل میکردم..
دستامو از عصبانیت مشت کرده بودم..جدی و اروم گفتم :
چه کاری؟
کوک : خدمتکارمو پرت کردم بیرون خیلی راحت.و به کسیمنمیشه اعتماد کرد دیگه این روزا
حالا که تو اون صحنرو دیدی باید..
تهیونگ : ندیددم قربان!
کوک : نمیتونماعتمادکنم!
تهیونگ : باخودم فکر میکردم اگه اینجا خدمتکاربشم هرروز اینجام! و میشه گیرش انداخت.. :
پس بزار فکر کنم..
کوک : باشه پس من میرم
تهیونگ : نه !!! خواهش میکنم نرید
کوک : جواب ؟
تهیونگ:چشامو بستم و قبوله ای گفتم
#BTS #Army #Taehyung #V #Jungkook #Jimin #J_hope #Jhope #RM #Jin #Suga #Ho_seok
#بی_تی_اس #آرمی #تهیونگ #وی #کیم_تهیونگ #جونگ_کوک #کوک #کوکی #جئون_جونگ_کوک #رمان #جیمین #موچی #پارک_جیمین #یونگی #شوگا #گربه #پیشی #مین_یونگی #جیهوپ #جانگ_هوسوک #هوسوک #آر_ام #نامجون #کیم_نامجون #جین #کیم_سوک_جین #گی #مافیا #بلک_پینک #لیسا #جنی #رزی #جیسو
۱۶.۶k
۱۹ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.