شیفت شب...
شیفت شب...
P17
"ویو ا.ت"
"در خونه باز شد...هانول اومد ا..اما اون پسر پشت سرش! خ..خودشه! خودش بود! "جئون جانگ کوک!"وای الان چیکار کنم...هوف اروم باش ا.ت طبق حرف های تهیونگ پیش برو و طوری رفتار کن که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده!"
"ویو کوک"
"چشمم به صندلی جلو افتاد...خ..خودش بود! اون ا.ت من بود.. چقدر جذاب تر شده! و..ولی اون مرد کنارش کیه؟نکنه همون رئیس هانوله که درموردش گفت! نکنه ا.ت همون دختریه که هانول گفت؟ی...یعنی فرشته کوچولوم و ازدست دادم؟اون الان با این مرد قرار میزاره!؟هوم...چیزی نیست کوک! فقط عادی رفتار کن!"
سوهو: سلام فرشته ی من!(لبخند)
هانول: سلام سوهو!(خجالت)
ا.ت و تهیونگ: سلام هانول!
هانول: سلام رئیس..سلام ا.ت! معرفی میکنم برادر بزرگ ترم جانگ کوک!
کوک: خوشبختم...جئون جانگ کوک هستم و شما اقای؟(کمی سرد)
تهیونگ: تهیونگ هستم...کیم تهیونگ!
کوک: خوشبختم...س..سلام خانم کیم!(عادی و یکم سرد)
ا.ت: سلام آقای جئون!(عادی)
تهیونگ: خب...باهم آشنا شدیم...حالا محل مورد نظرتون کجا خانم ها؟
ا.ت: اوم...به نظر من بریم شهربازی...چطوره عشقم؟
کوک: عشقم...(خیلی اروم)
تهیونگ: عالیه قشنگچه! هانول..سوهو..آقای جئون..نظر شما چیه؟
کوک: فقط من حق داشتم بهش بگم "قشنگچه"(زمزمه اروم)
کوک: میتونی کوک صدام کنی...من موافقم!
تهیونگ: اوهوم...راحت باش،تهیونگ صدام کن!
هانول و سوهو: ماهم موافقیم!
سوهو: آقای جئون سوهو هستم...دوست پسر خواهرتون!
کوک: بله خوشبختم...هانول راجبتون گفت!
P17
"ویو ا.ت"
"در خونه باز شد...هانول اومد ا..اما اون پسر پشت سرش! خ..خودشه! خودش بود! "جئون جانگ کوک!"وای الان چیکار کنم...هوف اروم باش ا.ت طبق حرف های تهیونگ پیش برو و طوری رفتار کن که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده!"
"ویو کوک"
"چشمم به صندلی جلو افتاد...خ..خودش بود! اون ا.ت من بود.. چقدر جذاب تر شده! و..ولی اون مرد کنارش کیه؟نکنه همون رئیس هانوله که درموردش گفت! نکنه ا.ت همون دختریه که هانول گفت؟ی...یعنی فرشته کوچولوم و ازدست دادم؟اون الان با این مرد قرار میزاره!؟هوم...چیزی نیست کوک! فقط عادی رفتار کن!"
سوهو: سلام فرشته ی من!(لبخند)
هانول: سلام سوهو!(خجالت)
ا.ت و تهیونگ: سلام هانول!
هانول: سلام رئیس..سلام ا.ت! معرفی میکنم برادر بزرگ ترم جانگ کوک!
کوک: خوشبختم...جئون جانگ کوک هستم و شما اقای؟(کمی سرد)
تهیونگ: تهیونگ هستم...کیم تهیونگ!
کوک: خوشبختم...س..سلام خانم کیم!(عادی و یکم سرد)
ا.ت: سلام آقای جئون!(عادی)
تهیونگ: خب...باهم آشنا شدیم...حالا محل مورد نظرتون کجا خانم ها؟
ا.ت: اوم...به نظر من بریم شهربازی...چطوره عشقم؟
کوک: عشقم...(خیلی اروم)
تهیونگ: عالیه قشنگچه! هانول..سوهو..آقای جئون..نظر شما چیه؟
کوک: فقط من حق داشتم بهش بگم "قشنگچه"(زمزمه اروم)
کوک: میتونی کوک صدام کنی...من موافقم!
تهیونگ: اوهوم...راحت باش،تهیونگ صدام کن!
هانول و سوهو: ماهم موافقیم!
سوهو: آقای جئون سوهو هستم...دوست پسر خواهرتون!
کوک: بله خوشبختم...هانول راجبتون گفت!
۲۱.۶k
۱۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.