part
part 206
سوزومه: سوزومه نمیخوام برگردم خوابگاه یا اون دانشگاه
بابا: پس بزار من برات پیداکنم
سوزومه: نیاز نیست تو دردسر بیوفتید
بابا: چه دردسری قرار برای جنیور هم تیدا کنم تورو هم ثبت نام میکنم
سوزومه: نیازی نیست شما دانشگاه رو انتخواب کنید خودم برای ثبت نام میرم اینجوری راحترم
بابا: هر جور راحتی دخترم
ری: سوزی من میخوام برم تو با جنیور بیا
سوزومه: منم میخوام برم منم برسون
ری: مسیرم متضاده.... جنیور میتونی برسونیش
جنیور: مشکلی نیست
سوزومه: یجای کار میلنگه
ری: چیشده
سوزومه: تو ادمی نبودی که از رسوندنم شونه خالی کنی مخصوصا وقتی که کسی پیدا شه که بجات برسوتنتم
ری: اونه هر کس نیست
سوزومه: هیچ فرقی نداره یه شخص دوروزه هرچقدرم تلاش کنه بازم یه قریبست
جنیور از این حرف خیلی ناراحت شد جوری که ری هم متوجه ناراحتیش شد
ری: سوزی اصلا حرفت قشنگ نبود
جنیور: نه مشکلی نیست هرچی که گفت حقیقته و منم باید بپذیرمش
سوزومه: من خودم میرم نیاز نیست زحمت بکشین
جنیور: زحمتی نیست بیکارم میرسونمت هرچی نباشه از این بت بعد داداشتم سیستر
سوزومه: اوکی هر جور راحتی
جنیور: اوم وسایلاتونو جم کنین من تو ماشین منتظرم
لیلی: اوکی مام تا پنج مین میایم
جنیور پاشدو ری هم پشت سرش پا شد
ری: منم دیگه میرم
مامان: برای شام میموندین
ری: نه خاله هممون سرمون شلوغ الان فرصتی شد تممون دور هم جمع میشیم
مامان: پس قول دادینا
سوزومه: من که نـ...
ری: سوزومرو هم میارم
سوزومه چشم غره ای به ری رفت
جنیور: مادیگه رفتیم بای مام دَد
جنیور و ری رفتن بیرون
ری: یه لحظه وایسا
جنیور: اوم کاری داری
ری: واقعا میخوای به یه قریبه بودن ادامه بدی
جنیور: اوم بهر حال میخواستم از زندگیش مهو شم
ری: فک میکردم شجاع تر از این حرفا باشی
جنیور: ولی همیپگن شجاعتم باعث تمامی اتفاقاته ونمیخام دوباره اتفاق بیوفته
سوزومه: سوزومه نمیخوام برگردم خوابگاه یا اون دانشگاه
بابا: پس بزار من برات پیداکنم
سوزومه: نیاز نیست تو دردسر بیوفتید
بابا: چه دردسری قرار برای جنیور هم تیدا کنم تورو هم ثبت نام میکنم
سوزومه: نیازی نیست شما دانشگاه رو انتخواب کنید خودم برای ثبت نام میرم اینجوری راحترم
بابا: هر جور راحتی دخترم
ری: سوزی من میخوام برم تو با جنیور بیا
سوزومه: منم میخوام برم منم برسون
ری: مسیرم متضاده.... جنیور میتونی برسونیش
جنیور: مشکلی نیست
سوزومه: یجای کار میلنگه
ری: چیشده
سوزومه: تو ادمی نبودی که از رسوندنم شونه خالی کنی مخصوصا وقتی که کسی پیدا شه که بجات برسوتنتم
ری: اونه هر کس نیست
سوزومه: هیچ فرقی نداره یه شخص دوروزه هرچقدرم تلاش کنه بازم یه قریبست
جنیور از این حرف خیلی ناراحت شد جوری که ری هم متوجه ناراحتیش شد
ری: سوزی اصلا حرفت قشنگ نبود
جنیور: نه مشکلی نیست هرچی که گفت حقیقته و منم باید بپذیرمش
سوزومه: من خودم میرم نیاز نیست زحمت بکشین
جنیور: زحمتی نیست بیکارم میرسونمت هرچی نباشه از این بت بعد داداشتم سیستر
سوزومه: اوکی هر جور راحتی
جنیور: اوم وسایلاتونو جم کنین من تو ماشین منتظرم
لیلی: اوکی مام تا پنج مین میایم
جنیور پاشدو ری هم پشت سرش پا شد
ری: منم دیگه میرم
مامان: برای شام میموندین
ری: نه خاله هممون سرمون شلوغ الان فرصتی شد تممون دور هم جمع میشیم
مامان: پس قول دادینا
سوزومه: من که نـ...
ری: سوزومرو هم میارم
سوزومه چشم غره ای به ری رفت
جنیور: مادیگه رفتیم بای مام دَد
جنیور و ری رفتن بیرون
ری: یه لحظه وایسا
جنیور: اوم کاری داری
ری: واقعا میخوای به یه قریبه بودن ادامه بدی
جنیور: اوم بهر حال میخواستم از زندگیش مهو شم
ری: فک میکردم شجاع تر از این حرفا باشی
جنیور: ولی همیپگن شجاعتم باعث تمامی اتفاقاته ونمیخام دوباره اتفاق بیوفته
- ۳.۹k
- ۱۹ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط