"بازی"
"بازی"
🕶part:53🕶
میساکی:چیو درست میکنی هان؟اصلا چیو میتونی درست کنی؟تو مافیاییی مافیاااا تو و کل خانوادت مافیایید....من وکیلم و خانوادم از بزرگترین وکلاست....میشه بهم بگی چطور میخوای اینو درست کنی؟
کیوکو:درستش میکنم...نگران نباش قول میدم درستش میکنم
میساکی:چطور میخوای درست کنی هاااان؟میشه بهم بگو چطووور؟بیا فرار کنیم
کیوکو:چی میگی چی چیو فرار کنیم
میساکی:پس چیکار کنیم هاا...من دلمو بهت باختم و نمیخوام پس بگیرم...میخوام عاشقت بمونم میخوام زندگیمو باهات بسازممممم میخوام بقیه زندگیمو با تو ادامه بدم....لعنتی من عاشقتم...میفهمیییی؟
کیوکو:پس گناه...گناه منه؟تقصیر منه ها؟منِ عوضی این همه سال هیچ دختری چشمو نگرفت به هیچکدومشون نگاه هم نکردم هیچکدومشون توجهمم جلب نکرد و تو؟من فقط به چشمات نگاه کردم...اون ثانیه ای که به چشمات نگاه کردم،قلبم تسلیم نگاهت شد...من تورو میپرستم میفهمیییی؟
کیوکو دیگه به چیزی اهمیت نداد و محکم میساکی رو بوسید...میساکی هم که انگار منتظر کیوکو بود اونو با رضایت همراهی کرد
...............
میساکی:بقیه کجان؟
کیوکو:نمیدونم
در همین لحظه شوگا و یونگهی به سمتشون اومدن...
شوگا:مااینجاییم
شوگا دستشو انداخت دور کمر یونگهی و بوسه ای یواشکی از روی گونه ی سرخ یونگهی دزدید
شوگا:خیلی دوست دارم
یونگهی:من بیشتر دوست دارم
میساکی:اووووه....پس زبون کیوکو به باباش رفته
شوگا:پسر باید به باباش بره
و بعد میاکو با بی حالی از اتاقش اومد بیرون
کیوکو:ها میاکو....چته؟
میاکو:جیمین و کلودی منو میکشن
کیوکو:باز چشونه؟
میاکو:بعد ازینکه اتوماتیک وار کل پلیس ها رو تیربارون کردن....کلودی خواست لباساشو عوض کنه چون خونی شده بودن...جیمین هم گفت بهش لباس می ه اما کلودی خانم گفت نه من از میاکو میبرم...خلاصه میکنم بعد از کلی جر و بحث نتیجه این شد که کلودی از لباسای جیمین میپوشه...رفت اتاق جیمین اونم بهش لباس داد...خلاصه لباساشو عوض کرد...یکی از هودی های جیمین رو پوشید با شلوار پارچه ایش
جیمین آقا هم که نمیشینه سرجاش و البته زبونم قفل نمیکنه هی با کلودی لاس میزد...کلودی خانم هم که کلا چیزی به اسم اعصاب نمیفهمه...اعصابش داغون شدن و گذاشت رفت جیمین آقا هم رفت دنبالش....از اینم غافل نباشیم که کلودی با خودش تفنگ داره و اگه دیوونه بشه که هست میزنه جیمینو میکشه
کیوکو:باور کن الان عاشقانه برمیگردن...فقط یکم صبر کن
میاکو:ولی جیمین خوبش شد کثافت نمیشینه خو باهاش لاس نزن دوست نداره
جیمین:دوست دارم...مشکلیه؟
جیمین همونطور که کلودی رو براید استایل گرفته بود وارد شد
🕶part:53🕶
میساکی:چیو درست میکنی هان؟اصلا چیو میتونی درست کنی؟تو مافیاییی مافیاااا تو و کل خانوادت مافیایید....من وکیلم و خانوادم از بزرگترین وکلاست....میشه بهم بگی چطور میخوای اینو درست کنی؟
کیوکو:درستش میکنم...نگران نباش قول میدم درستش میکنم
میساکی:چطور میخوای درست کنی هاااان؟میشه بهم بگو چطووور؟بیا فرار کنیم
کیوکو:چی میگی چی چیو فرار کنیم
میساکی:پس چیکار کنیم هاا...من دلمو بهت باختم و نمیخوام پس بگیرم...میخوام عاشقت بمونم میخوام زندگیمو باهات بسازممممم میخوام بقیه زندگیمو با تو ادامه بدم....لعنتی من عاشقتم...میفهمیییی؟
کیوکو:پس گناه...گناه منه؟تقصیر منه ها؟منِ عوضی این همه سال هیچ دختری چشمو نگرفت به هیچکدومشون نگاه هم نکردم هیچکدومشون توجهمم جلب نکرد و تو؟من فقط به چشمات نگاه کردم...اون ثانیه ای که به چشمات نگاه کردم،قلبم تسلیم نگاهت شد...من تورو میپرستم میفهمیییی؟
کیوکو دیگه به چیزی اهمیت نداد و محکم میساکی رو بوسید...میساکی هم که انگار منتظر کیوکو بود اونو با رضایت همراهی کرد
...............
میساکی:بقیه کجان؟
کیوکو:نمیدونم
در همین لحظه شوگا و یونگهی به سمتشون اومدن...
شوگا:مااینجاییم
شوگا دستشو انداخت دور کمر یونگهی و بوسه ای یواشکی از روی گونه ی سرخ یونگهی دزدید
شوگا:خیلی دوست دارم
یونگهی:من بیشتر دوست دارم
میساکی:اووووه....پس زبون کیوکو به باباش رفته
شوگا:پسر باید به باباش بره
و بعد میاکو با بی حالی از اتاقش اومد بیرون
کیوکو:ها میاکو....چته؟
میاکو:جیمین و کلودی منو میکشن
کیوکو:باز چشونه؟
میاکو:بعد ازینکه اتوماتیک وار کل پلیس ها رو تیربارون کردن....کلودی خواست لباساشو عوض کنه چون خونی شده بودن...جیمین هم گفت بهش لباس می ه اما کلودی خانم گفت نه من از میاکو میبرم...خلاصه میکنم بعد از کلی جر و بحث نتیجه این شد که کلودی از لباسای جیمین میپوشه...رفت اتاق جیمین اونم بهش لباس داد...خلاصه لباساشو عوض کرد...یکی از هودی های جیمین رو پوشید با شلوار پارچه ایش
جیمین آقا هم که نمیشینه سرجاش و البته زبونم قفل نمیکنه هی با کلودی لاس میزد...کلودی خانم هم که کلا چیزی به اسم اعصاب نمیفهمه...اعصابش داغون شدن و گذاشت رفت جیمین آقا هم رفت دنبالش....از اینم غافل نباشیم که کلودی با خودش تفنگ داره و اگه دیوونه بشه که هست میزنه جیمینو میکشه
کیوکو:باور کن الان عاشقانه برمیگردن...فقط یکم صبر کن
میاکو:ولی جیمین خوبش شد کثافت نمیشینه خو باهاش لاس نزن دوست نداره
جیمین:دوست دارم...مشکلیه؟
جیمین همونطور که کلودی رو براید استایل گرفته بود وارد شد
۳.۲k
۰۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.