سوجین ویو
سوجین ویو
چهار روز بعد از بیمارستان مرخص شدم...
یونگی همون روز طلاق گرفت....ولی...دخترش چی...باباشو نمیخواد؟
داشتم وسایلامو جمع میکردم که یونگی اومد داخل بهش زل زده بودم
-بهبه سلام صبحت بخیر نارنگیه من
وقتی بهم گفت نارنگی خیلی ذوق کردم
+صبح توهم بخیر پیشیم خوبی؟
-بخوبی نارنگی شیرینم
لبخندی تهویلش دادم و به کارم ادامه دادم
وسایلامو که جمع کردم برگشتم سمت یونگی سرشو کرده بود تو گوشی اما...داشت از من فیلم میگیرفت؟؟
+هی هییی داری از من فیلم میگیرییی؟؟
-اری دلم میخواد
+گگگگگگگگگگ فشاری شدم رف ایش
-اوو خوبه
+چیش خوبه؟؟
-هیچی بچه بکارت برس
+اوکی کارم تموم شد بریم؟؟
-باش بریم
ساکمو از دستم گرفتم و رفت منم پشت سرش راه افتادم
وقتی رسیدیم به ماشینش دیدم یه ون کنار ماشینش پارک کرد و یه پیرمرد ازش پیاده شد بهش زل زده بودم که یونگی گفت
-عا سلام بابا
باباشه؟ اقای مین اینه؟ تا فهمیدم باباشه سلام کردم
+سلامم سلامم
اقای مین: ا.ت تویی؟
سرمو به نشونه اره تکون دادم
+اوهوم
.....
بچا بمولا سرم درد میکنه کم پیش میاد گوشی بگیرم دستم هروقت تونستم میزارم///:
چهار روز بعد از بیمارستان مرخص شدم...
یونگی همون روز طلاق گرفت....ولی...دخترش چی...باباشو نمیخواد؟
داشتم وسایلامو جمع میکردم که یونگی اومد داخل بهش زل زده بودم
-بهبه سلام صبحت بخیر نارنگیه من
وقتی بهم گفت نارنگی خیلی ذوق کردم
+صبح توهم بخیر پیشیم خوبی؟
-بخوبی نارنگی شیرینم
لبخندی تهویلش دادم و به کارم ادامه دادم
وسایلامو که جمع کردم برگشتم سمت یونگی سرشو کرده بود تو گوشی اما...داشت از من فیلم میگیرفت؟؟
+هی هییی داری از من فیلم میگیرییی؟؟
-اری دلم میخواد
+گگگگگگگگگگ فشاری شدم رف ایش
-اوو خوبه
+چیش خوبه؟؟
-هیچی بچه بکارت برس
+اوکی کارم تموم شد بریم؟؟
-باش بریم
ساکمو از دستم گرفتم و رفت منم پشت سرش راه افتادم
وقتی رسیدیم به ماشینش دیدم یه ون کنار ماشینش پارک کرد و یه پیرمرد ازش پیاده شد بهش زل زده بودم که یونگی گفت
-عا سلام بابا
باباشه؟ اقای مین اینه؟ تا فهمیدم باباشه سلام کردم
+سلامم سلامم
اقای مین: ا.ت تویی؟
سرمو به نشونه اره تکون دادم
+اوهوم
.....
بچا بمولا سرم درد میکنه کم پیش میاد گوشی بگیرم دستم هروقت تونستم میزارم///:
۴.۹k
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.