مافیای من
#مافیای_من
P:68
(ویو ا.ت)
با صدای در چشمامو باز کردم
لعنتی!!
اینا هم وقت گیر آوردن
با هزاررتا غرغر از جام بلند شدم و حوله ای که توی حموم آویزون بود و برداشتم و پوشیدم
بعد از گره زدن کمربندش به سمت در رفتم و قفلشو باز کردم که بلافاصله در باز شد و چهره ی سونگمین توی چهارچوب در قرار گرفت
با دیدنم لبخندی کوچیکی زدو گفت
سونگمین: هیون گفت بهت بگم نقشه شروع شده
با حرفش تفسمو کلافه بیرون دادم که سرشو عین گاو انداخت پایین و رفت
اگه همینجوری بگزره اونا فرمانده ی پیاده نظام راه رفت روی مغزم میشن
عصبی لبامو به دندون گرفتم و دوباره درو بستم و به سمت کمد رفتم
بعد از پوشیدن یک لباس سرسری از اتاق بیرون اومدم
مثل اینکه دیگه شب شده بودو هوا داشت به سمت تاریکی رفته بود پس بهم این حقو میدین که گشنم باشه؟
با دیدن پذیرایی خالی با خیال راحت به سمت آشپزخونه رفتمو مشغول سرک کشیدن توی یخچال شدم
با دیدن تیکه های پیتزایی گه از دیشب مونده بود از یخچال درشون آوردم و توی ماکروفر گزاشتم
درحالی که منتظر گرم شدن پیتزا بودم دنبال عضا گشتم که با ندیدنشون بیخیال شدم و فقط سرم و توی کار خودم کردم
درحالی که مشغول خوردن غذا بودم با صدای سونگیم به پشت برگشتم
سونگمین: بد نگزره
با کمال پرویی با دهن پر جواب دادم
ا.ت: نمیگزره!!
P:68
(ویو ا.ت)
با صدای در چشمامو باز کردم
لعنتی!!
اینا هم وقت گیر آوردن
با هزاررتا غرغر از جام بلند شدم و حوله ای که توی حموم آویزون بود و برداشتم و پوشیدم
بعد از گره زدن کمربندش به سمت در رفتم و قفلشو باز کردم که بلافاصله در باز شد و چهره ی سونگمین توی چهارچوب در قرار گرفت
با دیدنم لبخندی کوچیکی زدو گفت
سونگمین: هیون گفت بهت بگم نقشه شروع شده
با حرفش تفسمو کلافه بیرون دادم که سرشو عین گاو انداخت پایین و رفت
اگه همینجوری بگزره اونا فرمانده ی پیاده نظام راه رفت روی مغزم میشن
عصبی لبامو به دندون گرفتم و دوباره درو بستم و به سمت کمد رفتم
بعد از پوشیدن یک لباس سرسری از اتاق بیرون اومدم
مثل اینکه دیگه شب شده بودو هوا داشت به سمت تاریکی رفته بود پس بهم این حقو میدین که گشنم باشه؟
با دیدن پذیرایی خالی با خیال راحت به سمت آشپزخونه رفتمو مشغول سرک کشیدن توی یخچال شدم
با دیدن تیکه های پیتزایی گه از دیشب مونده بود از یخچال درشون آوردم و توی ماکروفر گزاشتم
درحالی که منتظر گرم شدن پیتزا بودم دنبال عضا گشتم که با ندیدنشون بیخیال شدم و فقط سرم و توی کار خودم کردم
درحالی که مشغول خوردن غذا بودم با صدای سونگیم به پشت برگشتم
سونگمین: بد نگزره
با کمال پرویی با دهن پر جواب دادم
ا.ت: نمیگزره!!
۶.۷k
۰۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.