🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁
#خان_زاده #پارت174 #جلد_دوم
ببین اهورا من روراست همه چیز به شاهین گفتم ازش جدا شدم الان هم بهش میگم هیچ چیزی نمیتونه منو از تو دلسرد کنه وقتی مطمئن هستم قلبت هنوزم برای من جایی داره چرا باید با شاهین نامی بتونی منو از تصمیمم منصرف کنی ؟
یه کار بچه گانه کردی اصلا خبر کردن شاهین خنده داره و این داره بهم میگه که تو همون اهورای گذشتهای اهورایی که تصمیماتش اونقدرا هم بزرگ درست نبودن.
روی تخت نشستم و گفتم من کاری به دل تو ندارم من فقط به اون آدم که شوهر سابق تو و پدر پسر ته خبر دادم که تو اینجایی و چه شرایطی هستی گفتم شاید بهتر باشه بیاد و پسر تو که به امون خدا رها کردی برداره و با خودش ببره دروغ میگم؟
اصلا لیاقت مادر این پسر و داری؟
ازش خبر داری بپرسیدی از خودت کجاست چیکار میکنه چی میخوره دلت براش تنگ میشه؟
عصبی به سمتم اومد و گفت
_تو حق نداری من و مواخذه کنی من اونقدر عاشق پسرم هستم که هیچ مادری عاشق بچه اش نیست.
با صدای بلند خندیدم و گفتم خودتو مسخره کردی یا ما رو میفهمی چی داری میگی؟
یه مادر اگه مادر باشه از زندگیش میگذره تا بچه هاش حالش خوب باشه نه این که بچشو به امون خدا ول کنه بیاد دنبال عشق سابقش که چی بشه که زندگی اون واز هم بپاشه که شاید برای خودش جا باز کنه!
تو مادر نیستی برای همین به شاهین گفتم که بیاد گفتم بیاد وتو رو ببینه و بفهمه که لیاقت مادری پسرشو نداری.
عصبی بهم تشر زد
_ قراری که گذاشتیم انگاری یادت رفته میدونی که تو باید با من مهربون باشی وگرنه چه اتفاقی برای زندگیت میافته ؟
عصبی از جام بلند شدم و گفتم هر غلطی دلت می خواد بکن آیلین با دیدنی اون عکس منورهانمیکنه میدونی چیه قبلاً یه ادمه عوضی بودم تو با یه عکس میخوای از من جداش کنی ولی ایلین حتی منو بغل زنای دیگه دیده و منو رها نکرده.
مطمئنم ایلین منو به خاطر این عکس مزخرف رها نمیکنه هر غلطی دلت میخواد بکن...
کیمیا منو تهدید نکن کاری نکن جون تو و این بچه رو با هم بگیرم و خیال همه رو راحت کنم
🌹🍁
@khanzadehhe
😻☝️
#خان_زاده #پارت174 #جلد_دوم
ببین اهورا من روراست همه چیز به شاهین گفتم ازش جدا شدم الان هم بهش میگم هیچ چیزی نمیتونه منو از تو دلسرد کنه وقتی مطمئن هستم قلبت هنوزم برای من جایی داره چرا باید با شاهین نامی بتونی منو از تصمیمم منصرف کنی ؟
یه کار بچه گانه کردی اصلا خبر کردن شاهین خنده داره و این داره بهم میگه که تو همون اهورای گذشتهای اهورایی که تصمیماتش اونقدرا هم بزرگ درست نبودن.
روی تخت نشستم و گفتم من کاری به دل تو ندارم من فقط به اون آدم که شوهر سابق تو و پدر پسر ته خبر دادم که تو اینجایی و چه شرایطی هستی گفتم شاید بهتر باشه بیاد و پسر تو که به امون خدا رها کردی برداره و با خودش ببره دروغ میگم؟
اصلا لیاقت مادر این پسر و داری؟
ازش خبر داری بپرسیدی از خودت کجاست چیکار میکنه چی میخوره دلت براش تنگ میشه؟
عصبی به سمتم اومد و گفت
_تو حق نداری من و مواخذه کنی من اونقدر عاشق پسرم هستم که هیچ مادری عاشق بچه اش نیست.
با صدای بلند خندیدم و گفتم خودتو مسخره کردی یا ما رو میفهمی چی داری میگی؟
یه مادر اگه مادر باشه از زندگیش میگذره تا بچه هاش حالش خوب باشه نه این که بچشو به امون خدا ول کنه بیاد دنبال عشق سابقش که چی بشه که زندگی اون واز هم بپاشه که شاید برای خودش جا باز کنه!
تو مادر نیستی برای همین به شاهین گفتم که بیاد گفتم بیاد وتو رو ببینه و بفهمه که لیاقت مادری پسرشو نداری.
عصبی بهم تشر زد
_ قراری که گذاشتیم انگاری یادت رفته میدونی که تو باید با من مهربون باشی وگرنه چه اتفاقی برای زندگیت میافته ؟
عصبی از جام بلند شدم و گفتم هر غلطی دلت می خواد بکن آیلین با دیدنی اون عکس منورهانمیکنه میدونی چیه قبلاً یه ادمه عوضی بودم تو با یه عکس میخوای از من جداش کنی ولی ایلین حتی منو بغل زنای دیگه دیده و منو رها نکرده.
مطمئنم ایلین منو به خاطر این عکس مزخرف رها نمیکنه هر غلطی دلت میخواد بکن...
کیمیا منو تهدید نکن کاری نکن جون تو و این بچه رو با هم بگیرم و خیال همه رو راحت کنم
🌹🍁
@khanzadehhe
😻☝️
۱۶.۵k
۰۱ تیر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.