رمان عضو هشتم
رمان عضو هشتم
تهیونگ:یعنی
جونگ کوک :از رو صفحه عکس بگیر
تهیونگ:باشه بیا بریم ببینیم کیه
از زبون ات
نشسته بودیم که گوشیم زنگ خورد اما ناشناس بود
ات:میگما ناشناسه تو جواب میدی ؟
@:آره بده من ...الو ....الو ...اسکل
ات:کی بود ؟
@:حرف نمیزد مارو ببین با یه مشت اسکل روانی داریم زندگی میکنیم
ات:میگما یه چیزی بگم
@:بگو
ات:من به جیهوپ زنگ زدم
@:چی مگه نگفتم به کسی زنگ نزن
ات: من به اون اعتماد دارم مطمعنم به کسی نمیگه
@:امیدوارم
ات:جیهوپ گفت اگه تا روز دادگاه خودمو تحویل ندم حکمم اعدامه
@:نگران نباش تا اون روز مدارک رو کامل میکنیم
از زبون تهیونگ
تهیونگ:این که صداش شبیه ات نبود
جونگ کوک : یعنی جیهوپ با یکی دیگه را زده ؟
تهیونگ:اون که خیلی ات رو دوست داشت
جونگ کوک: نمیدونم
نامجون:چیکار میکنین؟
جونگ کوک و تهیونگ:هیچی
نامجون:معلومه دوباره چه گندی زدین ؟
تهیونگ:هیچی بابا جیهوپ را زده
نامجون:چی؟مگه اون با آن را نبود ؟
تهیونگ:نمیدونم از وقتی ات فرار کرده با یکی دیگه را زده
نامجون:از کجا فهمیدین؟
تهیونگ:(موضوع رو تعریف کرد)
فردا
نشسته بودیم صبحونه میخوردیم که گوشی جیهوپ زنگ خورد
جیهوپ:الو...سلام خوبی؟....باشه میام ....مگه میشه چیزی بگی من بگم نه ...خبرشو بهت میدم بای...بچه ها من کار دارم باید برم خداحافظ
همه: خداحافظ
تهیونگ:منو جونگ کوک هم بیرون کار داریم باید بریم
جونگکوک:چیکار داریم ؟
تهیونگ :بیا بریم بهت میگم
دست جونگ کوک رو گرفتم و سوار ماشین شدیم
جونگ کوک:کجا داریم میریم ؟
تهیونگ :نمیبینی دارم جیهوپ رو تعقیب میکنم
جونگ کوک:براچی؟
تهیونگ:میخوام ببینم با کی رل زده
جونگکوک:آخه به من و تو چی ربطی داره؟
تهیونگ:من نمیتونم ببینم به ات خیانت کنه
تهیونگ:یعنی
جونگ کوک :از رو صفحه عکس بگیر
تهیونگ:باشه بیا بریم ببینیم کیه
از زبون ات
نشسته بودیم که گوشیم زنگ خورد اما ناشناس بود
ات:میگما ناشناسه تو جواب میدی ؟
@:آره بده من ...الو ....الو ...اسکل
ات:کی بود ؟
@:حرف نمیزد مارو ببین با یه مشت اسکل روانی داریم زندگی میکنیم
ات:میگما یه چیزی بگم
@:بگو
ات:من به جیهوپ زنگ زدم
@:چی مگه نگفتم به کسی زنگ نزن
ات: من به اون اعتماد دارم مطمعنم به کسی نمیگه
@:امیدوارم
ات:جیهوپ گفت اگه تا روز دادگاه خودمو تحویل ندم حکمم اعدامه
@:نگران نباش تا اون روز مدارک رو کامل میکنیم
از زبون تهیونگ
تهیونگ:این که صداش شبیه ات نبود
جونگ کوک : یعنی جیهوپ با یکی دیگه را زده ؟
تهیونگ:اون که خیلی ات رو دوست داشت
جونگ کوک: نمیدونم
نامجون:چیکار میکنین؟
جونگ کوک و تهیونگ:هیچی
نامجون:معلومه دوباره چه گندی زدین ؟
تهیونگ:هیچی بابا جیهوپ را زده
نامجون:چی؟مگه اون با آن را نبود ؟
تهیونگ:نمیدونم از وقتی ات فرار کرده با یکی دیگه را زده
نامجون:از کجا فهمیدین؟
تهیونگ:(موضوع رو تعریف کرد)
فردا
نشسته بودیم صبحونه میخوردیم که گوشی جیهوپ زنگ خورد
جیهوپ:الو...سلام خوبی؟....باشه میام ....مگه میشه چیزی بگی من بگم نه ...خبرشو بهت میدم بای...بچه ها من کار دارم باید برم خداحافظ
همه: خداحافظ
تهیونگ:منو جونگ کوک هم بیرون کار داریم باید بریم
جونگکوک:چیکار داریم ؟
تهیونگ :بیا بریم بهت میگم
دست جونگ کوک رو گرفتم و سوار ماشین شدیم
جونگ کوک:کجا داریم میریم ؟
تهیونگ :نمیبینی دارم جیهوپ رو تعقیب میکنم
جونگ کوک:براچی؟
تهیونگ:میخوام ببینم با کی رل زده
جونگکوک:آخه به من و تو چی ربطی داره؟
تهیونگ:من نمیتونم ببینم به ات خیانت کنه
۱۴.۲k
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.