Red moon
Red moon
P8
ماه قرمز
ات : اوی من مشکلی ندارم!
پدر جونگ کوک یکم از خون ات رو گرفت و روی گردنبند ریخت بله درست همون طور که باید میشد شد......
جونگ کوک از عصبانیت فریاد زد
ات:هه حالا چی شد ؟کی راست گفت؟ ( طعنهآمیز و پورخند)
جونگ کوک :خفه شو ( داد )
مراسم جشن جونگ کوک برای ات انجام شد و ات اونجا غریبه بود!نمیدونست کجا باید بره!
پدر ات : دختر بیا بریم خونه تا مامانت رو ببینی ......
ات:مامانم؟
پدر ات : آره
ات و پدرش رفت عمارت و ات اول از اون عمارت ترسید!
پدر ات : خیلی خوب جلو پسر داییت حرف زدی آفرین
ولی دیگه نباید بترسی باید اموزشت بدم!
ات : اتاق دارم ؟ لباس چیی؟
پدر ات : همه رو داری فقط دیزاین اتاقت با خودته دختر
ات : اوکی بریم داخل؟
پدر ات : بریم ( لبخند)
ویو ات
واو چقد قشنگه!
مامان ات : دختر کوچولومممم ( داد از خوشحالی)
ات: امم عام هوم
مامان ات : چقد خوشگل شدی:)
ات: م م مرسی(لبخند)
ویو ات رفتم از پله ها بالا چقد تابلوی جلو پله ها رو دوست دارم! من رو یاد جایی میندازه انگار حس خاصی بهش دارم ( عکسش اسلاید بعدی)
دکوراسیون اتاقم رو اوکی کردم .....
ی لباس از لباس ها انتخاب کردم و پوشیدم
رفتم جلو آیینه
ات : چیییی ( جیغغغغ )
اسلاید اول= کاور ... اسلاید دوم = تابلو جلو پله ها ..... اسلاید سوم عکس ات
اسلاید چهارم = دیزاین اتاق ..... اسلاید پنجم = لباس ات
حمایت کنیدد
P8
ماه قرمز
ات : اوی من مشکلی ندارم!
پدر جونگ کوک یکم از خون ات رو گرفت و روی گردنبند ریخت بله درست همون طور که باید میشد شد......
جونگ کوک از عصبانیت فریاد زد
ات:هه حالا چی شد ؟کی راست گفت؟ ( طعنهآمیز و پورخند)
جونگ کوک :خفه شو ( داد )
مراسم جشن جونگ کوک برای ات انجام شد و ات اونجا غریبه بود!نمیدونست کجا باید بره!
پدر ات : دختر بیا بریم خونه تا مامانت رو ببینی ......
ات:مامانم؟
پدر ات : آره
ات و پدرش رفت عمارت و ات اول از اون عمارت ترسید!
پدر ات : خیلی خوب جلو پسر داییت حرف زدی آفرین
ولی دیگه نباید بترسی باید اموزشت بدم!
ات : اتاق دارم ؟ لباس چیی؟
پدر ات : همه رو داری فقط دیزاین اتاقت با خودته دختر
ات : اوکی بریم داخل؟
پدر ات : بریم ( لبخند)
ویو ات
واو چقد قشنگه!
مامان ات : دختر کوچولومممم ( داد از خوشحالی)
ات: امم عام هوم
مامان ات : چقد خوشگل شدی:)
ات: م م مرسی(لبخند)
ویو ات رفتم از پله ها بالا چقد تابلوی جلو پله ها رو دوست دارم! من رو یاد جایی میندازه انگار حس خاصی بهش دارم ( عکسش اسلاید بعدی)
دکوراسیون اتاقم رو اوکی کردم .....
ی لباس از لباس ها انتخاب کردم و پوشیدم
رفتم جلو آیینه
ات : چیییی ( جیغغغغ )
اسلاید اول= کاور ... اسلاید دوم = تابلو جلو پله ها ..... اسلاید سوم عکس ات
اسلاید چهارم = دیزاین اتاق ..... اسلاید پنجم = لباس ات
حمایت کنیدد
۱۶.۱k
۱۵ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.