֗ ֗ ִ ۫ ˑ ֗ ִ ᳝ ࣪ ִ ۫ ˑ ֗ ִ
֗ ֗ ִ ۫ ˑ ֗ ִ ᳝ ࣪ ִ ۫ ˑ ֗ ִ ۫ ˑ ֗ ִ ᳝ ࣪ ִ ۫ ˑ
#PART_234🎀•
دلبر كوچولو
نیم وجب قد داشت ولی حرفاش واقعی بود
دیگه این خواب بدرد نمیخورد
قهوه رو برداشتم
در بازکردم سمت پذیرایی رفتم
با دیدن دیانا که داشت لاک میزد نگاهی بهش کردم
-مگه نگفتی جا گذاشتی وسایلتو
-فقط همین تو جیبم مونده بود تو که اصلا برات مهم نیست بقیه شاد باشن یا خوشحال
-وقت کردم میریم میخریم
-خب منم حوصلم سر میره بیرونم که نمیبریم
-بهونه هات زیاده... من وقت بچه بزرگ کردن ندارم مثل یک ادم بالغ سر زندگیت بشین
-نه اینطوری میمیرم از حوصله سر رفتن
پوفی کشیدم کیفم برداشتم
-بلند شو بریم سمت همین مغازه های رو به رو خونه
سریع بلند شد و جیغ بلندی کشید
-اره اینهههه
-ارومتر اینجا روستا نیس
#PART_234🎀•
دلبر كوچولو
نیم وجب قد داشت ولی حرفاش واقعی بود
دیگه این خواب بدرد نمیخورد
قهوه رو برداشتم
در بازکردم سمت پذیرایی رفتم
با دیدن دیانا که داشت لاک میزد نگاهی بهش کردم
-مگه نگفتی جا گذاشتی وسایلتو
-فقط همین تو جیبم مونده بود تو که اصلا برات مهم نیست بقیه شاد باشن یا خوشحال
-وقت کردم میریم میخریم
-خب منم حوصلم سر میره بیرونم که نمیبریم
-بهونه هات زیاده... من وقت بچه بزرگ کردن ندارم مثل یک ادم بالغ سر زندگیت بشین
-نه اینطوری میمیرم از حوصله سر رفتن
پوفی کشیدم کیفم برداشتم
-بلند شو بریم سمت همین مغازه های رو به رو خونه
سریع بلند شد و جیغ بلندی کشید
-اره اینهههه
-ارومتر اینجا روستا نیس
۴.۹k
۲۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.