ف2 پ۶
ف2 پ۶
پایان فلش بک *
جیهوپ بعد یاد اوری خاطرات چشماش رو باز کرد و ارورا رو به روی خودش دید
_ جیزس
+ دوساعته دارم صدات میزنم حرکاتم تموم شد
_ اوه اوکی برو استراحت بعد یونا بیاد تمرین کنین
+ خوبی؟
_ ها؟ ا..آره
ارورا لبخندی زد و بعد با برداشتن ساکش از اتاق خارج شد و هوپ رو با افکارش تنها گذاشت
.........
+ یعنی چی این نا عادلانست
یونا همونطور که درحال بستن پوتینش بود گفت
+ ارورا تو هنوز آماده نیستی بهتره بمونی
+ چقدر تمرین کنم آخه حتی انیس که اونجا کاری نداره روهم داری میبری
انیس به سرعت جواب ارورا رو داد
+ من باید از نزدیک ردیابی کنم خونرو وگرنه چرا خونه رو ول کنم
ارورا خواست حرفی بزنه که صدای موتور اومد
+ عجله کنید باید بریم وقت کمی داریم
انیس و ادوارد با تکون دادن سرشون پشت یونا سوار ماشین شدن........
.......
یونا به آرومی موتورش رو نزدیک عمارت پارک کرد و منتظر خبر انیس شد
انیس به ارومی وارد کدهای عمارت شد و با دیدن چند تا کد ساده ای که پیدا کرد خنثاش کرد میکروفون زو نزدیک خودش کرد و گفت
+ حله تا بیست دقیقه همه چی غیر فعال اما هرچی زود تز تموم کنی بهتره چون ممکنه متوجه غیر فعال بودن بشن
یونا همونطور که ادامسشو میجوید سر تکون داد و با گذاشتن کلاه هودیش از دیوار عمارت بالا رفت .....
با دیدن مامور پایین پاش به ارومی و بدون سر و صدا پرید روش و سمت در فرعی حرکت کرد و منتظر موند
+ الان یه خدمتکار خارج میشه
بعد این حرف انیس خدمتکار از در خارج شد و به دست یونا خفه شد یونا به آرومی دست زن رو بست و لباساش رو پوشید و وارد عمارت شد که گیر اجوما افتاد
* دختر کجای تو ؟ بدو این قهوه ها رو ببر به اتاق ارباب
یونا که از خداش بود قهوه ها رو گرفت و سمت اتاق رفت اما با دیدن شخصی همه نقشه ها بهم ریخت
+ شت ....
بابت انرژی ها ممنونم:)
پایان فلش بک *
جیهوپ بعد یاد اوری خاطرات چشماش رو باز کرد و ارورا رو به روی خودش دید
_ جیزس
+ دوساعته دارم صدات میزنم حرکاتم تموم شد
_ اوه اوکی برو استراحت بعد یونا بیاد تمرین کنین
+ خوبی؟
_ ها؟ ا..آره
ارورا لبخندی زد و بعد با برداشتن ساکش از اتاق خارج شد و هوپ رو با افکارش تنها گذاشت
.........
+ یعنی چی این نا عادلانست
یونا همونطور که درحال بستن پوتینش بود گفت
+ ارورا تو هنوز آماده نیستی بهتره بمونی
+ چقدر تمرین کنم آخه حتی انیس که اونجا کاری نداره روهم داری میبری
انیس به سرعت جواب ارورا رو داد
+ من باید از نزدیک ردیابی کنم خونرو وگرنه چرا خونه رو ول کنم
ارورا خواست حرفی بزنه که صدای موتور اومد
+ عجله کنید باید بریم وقت کمی داریم
انیس و ادوارد با تکون دادن سرشون پشت یونا سوار ماشین شدن........
.......
یونا به آرومی موتورش رو نزدیک عمارت پارک کرد و منتظر خبر انیس شد
انیس به ارومی وارد کدهای عمارت شد و با دیدن چند تا کد ساده ای که پیدا کرد خنثاش کرد میکروفون زو نزدیک خودش کرد و گفت
+ حله تا بیست دقیقه همه چی غیر فعال اما هرچی زود تز تموم کنی بهتره چون ممکنه متوجه غیر فعال بودن بشن
یونا همونطور که ادامسشو میجوید سر تکون داد و با گذاشتن کلاه هودیش از دیوار عمارت بالا رفت .....
با دیدن مامور پایین پاش به ارومی و بدون سر و صدا پرید روش و سمت در فرعی حرکت کرد و منتظر موند
+ الان یه خدمتکار خارج میشه
بعد این حرف انیس خدمتکار از در خارج شد و به دست یونا خفه شد یونا به آرومی دست زن رو بست و لباساش رو پوشید و وارد عمارت شد که گیر اجوما افتاد
* دختر کجای تو ؟ بدو این قهوه ها رو ببر به اتاق ارباب
یونا که از خداش بود قهوه ها رو گرفت و سمت اتاق رفت اما با دیدن شخصی همه نقشه ها بهم ریخت
+ شت ....
بابت انرژی ها ممنونم:)
۴.۸k
۲۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.