گفت الان اوضاع بهتره؟!
گفت الان اوضاع بهتره؟!
نگاهش کردم. نه نگاه متعجب و نه عصبانی و نه هیچ حس دیگه ای...
آدم وقتی نگاهش حس نداشته باشه یعنی فاجعه...
وقتی دستات سرد باشند میشه تحمل کرد...
وقتی کلمات بار احساسی نداشته باشه میشه تاب آورد...
اما امان از اون زمانی که نگاهت هیچ حسی رو منتقل نکنه...
اینو بعدها بهم گفت...
تو اون لحظه فقط نگاهش کردم...
شاید یک دقیقه...
و اون یک دقیقه سنگین ترین و طولانی ترین یک دقیقه دنیا بود براش...
اینم بعدها گفت...
توی همون حالت بی حسی محض...
بدون لرزش مژه ها و حتی عضلات ریز صورت... شروع کردم به اشک ریختن...
درست شبیه بارون بدون رعد و برق...
یادمه وقتی رفت نوشت باید برگشت به اول راه...
نگاه کردم به عقب... اولی توی کار نبود...
نگاه کردم به جلو... از جلویی هم اثری نبود...
من بودم و یه لحظه بدون اول و آخر...
و اینجا بود که فهمیدم، مردم...
#الهام_جعفری
#ممنوعه
نگاهش کردم. نه نگاه متعجب و نه عصبانی و نه هیچ حس دیگه ای...
آدم وقتی نگاهش حس نداشته باشه یعنی فاجعه...
وقتی دستات سرد باشند میشه تحمل کرد...
وقتی کلمات بار احساسی نداشته باشه میشه تاب آورد...
اما امان از اون زمانی که نگاهت هیچ حسی رو منتقل نکنه...
اینو بعدها بهم گفت...
تو اون لحظه فقط نگاهش کردم...
شاید یک دقیقه...
و اون یک دقیقه سنگین ترین و طولانی ترین یک دقیقه دنیا بود براش...
اینم بعدها گفت...
توی همون حالت بی حسی محض...
بدون لرزش مژه ها و حتی عضلات ریز صورت... شروع کردم به اشک ریختن...
درست شبیه بارون بدون رعد و برق...
یادمه وقتی رفت نوشت باید برگشت به اول راه...
نگاه کردم به عقب... اولی توی کار نبود...
نگاه کردم به جلو... از جلویی هم اثری نبود...
من بودم و یه لحظه بدون اول و آخر...
و اینجا بود که فهمیدم، مردم...
#الهام_جعفری
#ممنوعه
۱۸.۹k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.