گفت نگا داره


گفت : نگا داره؟
+دیدن خر صفا داره
از چشاش خون میبارید ولی بعنم هیچ غلطی نمیتونه بکنه!
زنگ خورد با نیون و لونا رفتیم غذا خوری که غذاهامونو گرفتیمو نشستیم
نایون:ات چجوری جرعت مردی با تهیونگ اینجوری صحبت کنی دختررر واقعا افرین داری
+چاکرم حالا مگ کیه که اینجوری صحبت نکنم
نایون : تهیونگ کیم تهیونگ رییس بخش دوم شرکت ال اچ با پدرش زندگی میکنی باباشم رییس بخشه کله شرکته ال اچه و صاحب دانشگاه بعضیا میگن وارثه کیم هایت به تازگی باباش با شرکت فلاور همکاری کرده
+فلاور که شرکت بابامهههههه
لونا : پشمام حاجی
نایون: نپرین وسط حرفم عنترااا ولی ات پشمام واقعا فلاور شرکته باباته ؟؟؟؟
+اره
نایون: به هر حال قلدر دانشگاهه یه زمین داریم تو دانشگاه اسمش منچه که تهیونگ رفاقاش اونجا هرکی رو عصابشونرو ازیت میکنن و همه اونجا اون یارو رو میبینن ابرو اون یارو رو میبرن و حالا رفقاش جئون کوک در واقع جونگ کوک یه مخ زنه به تمام عیاره خیلی لاشیه! و پارک جیمین پسره مثبتیه خیلی مهربونه...
لونا گفت من میرم دستشویی چند مینی شد و نیومد ک یهو یه دختره داد زد
دختره : بیاین رمین منچ پسرا به دختررو گرفتت جیغغغغ
با ترس نگا نایون کردم و گفتم:لونا
با ترس سریع مث جت می‌دوییدیم که برسیم رسیدیم دیدم لونا رو پرت کردن وسط زمین و تهیونگ و جیمین اومدن تهیونگ
گفت: به به لونا خانم گنجشک زبون دراز رفیقت خیلی هواتو داره و زیادی روی کردین
لونا داشت گریه میکرد
خب ببین یه کار میگم انجام بدی کاری با رفیقت ندارم!
لونا:باشه هر کاری هق فقط کاری با ات نداشته باش
تهیونگ (علامتش اینه _ )
_باید لباساتو در بیاری
جیمین:تهیونگ!
_خفه شین
کوکی سریع اومد گفت : تهیونک زیاد روی نکردی احیانا؟
_به تو چه
لونا اومد دکمشو باز کنه که داد زدم وایسید
با شکوه و ارامش از پله اومدم پایین و گفتم؛ کیم تهیونگ
دیدگاه ها (۵)

گفتم:اگ تو کیم تهیونگی من شی ات هستم همه دهنشون باز موند و ...

دیدم بابا یه نامه گذاشته رو میز برشداشتم توش نوشتی بود : دخت...

.پسره:اییی نشونت میدم! هنوز نفهمیدی با کی طرفیمنم گفتم:جالبه...

پیامکو باز کردم چشام چهار تا شد گفتم بابا این خیلی زیادههههه...

game of love and hate(part 24)

فیک عشق های وحشی پارت « 3 »

روانی منP52

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط