*شیلان*
*شیلان*
شیلان:
هیرسا: سقف بیمارستان فرو ریخته شیلان
خندیدم وگفتم : خوابیدی اصلا
هیرسا: ای
- یکم استراحت کن
هیرسا : چشای خودتم قرمزه یکم استراحت کن
نشستم رو صندلی وگفتم : خیلی خوابم میاد ولی تحمل می کنم
هیرسا : کو تا شب یکم بخواب
گوشی موبایلشو بهش دادم وتکیه دادم به صندلی
هیرسا : بخواب دیگه
- آخه کجا بخوابم
لبخند زد وگفت : بیا رو تخت
خندیدم جدی گفت : بیا
از تخت اومدپایین وگفت : من خسته شدم تو یکم استراحت کن
- نه هیرسا جام خوبه یه چرت می زنم میان دعوامون می کنن
با لبخند نگام کرد وگفت : چه مهربون بودی ونمی دونستم
اخم کردم وگفتم : پر رو نشو
رفت کنار پنجره وگفت : نمیشه اینجا سیگار بکشم
- خبر میدم بیان با مشت ولگد بندازنت بیرون
هیرسا: جدی میگم خیلی جوش سیگار زدم
اخم کردم وگفتم : بخواب سر جات بچه
پنجره رو باز کرد وگفت:خوابم نمیاد
با صدای در برگشتم پرستاری اومد داخل وگفت : آقای آسایش آماده این
هیرسا برگشت وگفت : اره الان باید بیام
پرستار : اره دکترتون گفتن
- منم میشه بیام
هیرسا: نه تو نیا شیلان
- چراااا
هیرسا : تو بمون استراحت کن تا بیام
ناراحت نگاش کردم لبخند زدوهمراه پرستار رفت انقدر نشستم تابرگرده خبری نبودسرم سنگین شده بود وخواب رفتم
- شیلان ...شیلان
چشام باز کردم وهیرسا رو نگاه کردم با لبخند نگام کرد وگفت : خوب خوابیدی
نشستم ساعتمو نگاه کردم ۱۰ شب بود رو تخت بودم
- من که رو صندلی خوابیدم
هیرسا : خودم گذاشتمت رو تخت
- واااای ببخشی هیرسا...راستی چی شد آزمایش دادی
هیرسا : اره گفتن یه عمل کوچلو داری واسه فردا
- واقعا؟؟!!! عمل چی ؟!
هیرسا: چیزی نیست یه عمل کوچلوه دیگه راحت میشم
- خوب توضیح بده
خوابالود گفت : فعلا خوابم میاد شیلان یه عمل دیگه
آروم رفت رو تخت وخوابید
شیلان:
هیرسا: سقف بیمارستان فرو ریخته شیلان
خندیدم وگفتم : خوابیدی اصلا
هیرسا: ای
- یکم استراحت کن
هیرسا : چشای خودتم قرمزه یکم استراحت کن
نشستم رو صندلی وگفتم : خیلی خوابم میاد ولی تحمل می کنم
هیرسا : کو تا شب یکم بخواب
گوشی موبایلشو بهش دادم وتکیه دادم به صندلی
هیرسا : بخواب دیگه
- آخه کجا بخوابم
لبخند زد وگفت : بیا رو تخت
خندیدم جدی گفت : بیا
از تخت اومدپایین وگفت : من خسته شدم تو یکم استراحت کن
- نه هیرسا جام خوبه یه چرت می زنم میان دعوامون می کنن
با لبخند نگام کرد وگفت : چه مهربون بودی ونمی دونستم
اخم کردم وگفتم : پر رو نشو
رفت کنار پنجره وگفت : نمیشه اینجا سیگار بکشم
- خبر میدم بیان با مشت ولگد بندازنت بیرون
هیرسا: جدی میگم خیلی جوش سیگار زدم
اخم کردم وگفتم : بخواب سر جات بچه
پنجره رو باز کرد وگفت:خوابم نمیاد
با صدای در برگشتم پرستاری اومد داخل وگفت : آقای آسایش آماده این
هیرسا برگشت وگفت : اره الان باید بیام
پرستار : اره دکترتون گفتن
- منم میشه بیام
هیرسا: نه تو نیا شیلان
- چراااا
هیرسا : تو بمون استراحت کن تا بیام
ناراحت نگاش کردم لبخند زدوهمراه پرستار رفت انقدر نشستم تابرگرده خبری نبودسرم سنگین شده بود وخواب رفتم
- شیلان ...شیلان
چشام باز کردم وهیرسا رو نگاه کردم با لبخند نگام کرد وگفت : خوب خوابیدی
نشستم ساعتمو نگاه کردم ۱۰ شب بود رو تخت بودم
- من که رو صندلی خوابیدم
هیرسا : خودم گذاشتمت رو تخت
- واااای ببخشی هیرسا...راستی چی شد آزمایش دادی
هیرسا : اره گفتن یه عمل کوچلو داری واسه فردا
- واقعا؟؟!!! عمل چی ؟!
هیرسا: چیزی نیست یه عمل کوچلوه دیگه راحت میشم
- خوب توضیح بده
خوابالود گفت : فعلا خوابم میاد شیلان یه عمل دیگه
آروم رفت رو تخت وخوابید
۴۶.۸k
۲۲ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.