Devil or Angel⁶²
Devil or Angel⁶²
فردا
چشمامو باز کردم جونگکوک بالای سرم بود
ا/ت: ترسیدم
کوک: چرا اینجا خوابیدی؟
ا/ت: داشتم فیلم میدیدم خوابم برد
کوک: خب پاشو
ا/ت: جایی میخوایم بریم؟
کوک: تو رو نمیدونم ولی من میخوام برم تا شب نمیام کار دارم
ا/ت: باشه من یکم میخوام بخوابم
کوک: خدافظ
ا/ت: خدافظ
شب
ا/ت: خیلی خوش اومدی جانگمی جون
جانگمی: جونگکوک کی میاد؟
ا/ت: نمیدونم گفت کار داره از صبح که رفته هنوز برنگشته
سویون:مامان گوشیتو بده باهاش بازی کنم
جانگمی: بیا برو تو اتاق بازی کن
سویون: باشه
ا/ت:فک کنم جونگکوک اومد
کوک: سلام
ا/ت: اومدی
کوک: نمیبینی مگه
جانگمی: سلام داداش
کوک: سلام ا/ت بیا
ا/ت: اومدم عزیزم بله
کوک: چرا اومدن؟
ا/ت: چرا؟
کوک: حوصله ندارم میرم تو اتاقم
ا/ت: صبر کن بیا باید بیای بشینی خواهرته
کوک: باشه
ا/ت: و اینکه نشون نده ما باهم سرد رفتار میکنیم بزار فکر بدی نکنن
کوک: یعنی چی فکر بدی نکن
ا/ت: هیچی من دیگه چیزی نمیگم فقط بیا بریم
رفتیم نشستیم
سویون: دایی
کوک: جانم
سویون: بازی جدید دانلود کردم ببین
کوک: افرین دایی جون
جانگمی: داداش خوبی؟
کوک: اره خوبم
جانگمی: تو چی ا/ت خوبی؟
کوک: جانگمی خوبیم مگه چیشده عزیزم تو خوبی؟
ا/ت: ها اره خوبیم
کوک:سوهو کجاست؟
جانگمی: خوابش برد گذاشتمش تو اتاق
فک کنم الانه که بیدار شه
سویون: سوهو همیشه خوابه خواب نباشه هم فقط شیر میخوره و یکم بازی میکنه باز میخوابه خسته شدم دیگه گفتم یه داداش دارم تا همیشه باهام بازی میکنه
یعنی دختر یا پسر دایی بدنیا بیاد اوهم اینجوریه؟
ا/ت: همه ی بچه ها اینجورین
سویون: واقعا؟ اها راستی زندایی جون پشیمونی یعنی چی؟ من دیشب تو یه فیلم دیدم
ا/ت: عزیزم یعنی اینکه مثلا تو یه کاری انجام دادی ولی بعد بگی وایی چرا انجامش دادم کاش انجامش نمیدادم و ناراحت میشی
سویون: تو پشیمون تاحالا شدی؟
ا/ت: اره خیلی
سویون: مثلا کی؟
ا/ت: سه سال پیش بود درسته نمیدونم ولی روزی بود که بورا خیلی بهم میگفت برم خونشون ولی من نرفتم
سویون: خب فردا میرفتی دوباره
ا/ت: ادامه داره من رفتم خونه یه نفرو دیدم فک کردم دزد بود ولی فهمیدم دوست میجون بود از این پشیمونم که ای کاش هیچوقت نمیدیدمش
سویون: مگه چیکار کرد؟
ا/ت: مهم نیست
کوک: دویون بود یا هیونو
ا/ت: ها؟ نه اونا نبودن
کوک: پس کی بود؟
ا/ت: هیچی ولش کن
جانگمی: ما میریم دیگه سوهو بیدار شد
ا/ت: کجا؟ میموندید دیگه
کوک: خوش اومدید خدافظ
ا/ت: جونگکوک
جانگمی: خدافظ
#فیک
#سناریو
فردا
چشمامو باز کردم جونگکوک بالای سرم بود
ا/ت: ترسیدم
کوک: چرا اینجا خوابیدی؟
ا/ت: داشتم فیلم میدیدم خوابم برد
کوک: خب پاشو
ا/ت: جایی میخوایم بریم؟
کوک: تو رو نمیدونم ولی من میخوام برم تا شب نمیام کار دارم
ا/ت: باشه من یکم میخوام بخوابم
کوک: خدافظ
ا/ت: خدافظ
شب
ا/ت: خیلی خوش اومدی جانگمی جون
جانگمی: جونگکوک کی میاد؟
ا/ت: نمیدونم گفت کار داره از صبح که رفته هنوز برنگشته
سویون:مامان گوشیتو بده باهاش بازی کنم
جانگمی: بیا برو تو اتاق بازی کن
سویون: باشه
ا/ت:فک کنم جونگکوک اومد
کوک: سلام
ا/ت: اومدی
کوک: نمیبینی مگه
جانگمی: سلام داداش
کوک: سلام ا/ت بیا
ا/ت: اومدم عزیزم بله
کوک: چرا اومدن؟
ا/ت: چرا؟
کوک: حوصله ندارم میرم تو اتاقم
ا/ت: صبر کن بیا باید بیای بشینی خواهرته
کوک: باشه
ا/ت: و اینکه نشون نده ما باهم سرد رفتار میکنیم بزار فکر بدی نکنن
کوک: یعنی چی فکر بدی نکن
ا/ت: هیچی من دیگه چیزی نمیگم فقط بیا بریم
رفتیم نشستیم
سویون: دایی
کوک: جانم
سویون: بازی جدید دانلود کردم ببین
کوک: افرین دایی جون
جانگمی: داداش خوبی؟
کوک: اره خوبم
جانگمی: تو چی ا/ت خوبی؟
کوک: جانگمی خوبیم مگه چیشده عزیزم تو خوبی؟
ا/ت: ها اره خوبیم
کوک:سوهو کجاست؟
جانگمی: خوابش برد گذاشتمش تو اتاق
فک کنم الانه که بیدار شه
سویون: سوهو همیشه خوابه خواب نباشه هم فقط شیر میخوره و یکم بازی میکنه باز میخوابه خسته شدم دیگه گفتم یه داداش دارم تا همیشه باهام بازی میکنه
یعنی دختر یا پسر دایی بدنیا بیاد اوهم اینجوریه؟
ا/ت: همه ی بچه ها اینجورین
سویون: واقعا؟ اها راستی زندایی جون پشیمونی یعنی چی؟ من دیشب تو یه فیلم دیدم
ا/ت: عزیزم یعنی اینکه مثلا تو یه کاری انجام دادی ولی بعد بگی وایی چرا انجامش دادم کاش انجامش نمیدادم و ناراحت میشی
سویون: تو پشیمون تاحالا شدی؟
ا/ت: اره خیلی
سویون: مثلا کی؟
ا/ت: سه سال پیش بود درسته نمیدونم ولی روزی بود که بورا خیلی بهم میگفت برم خونشون ولی من نرفتم
سویون: خب فردا میرفتی دوباره
ا/ت: ادامه داره من رفتم خونه یه نفرو دیدم فک کردم دزد بود ولی فهمیدم دوست میجون بود از این پشیمونم که ای کاش هیچوقت نمیدیدمش
سویون: مگه چیکار کرد؟
ا/ت: مهم نیست
کوک: دویون بود یا هیونو
ا/ت: ها؟ نه اونا نبودن
کوک: پس کی بود؟
ا/ت: هیچی ولش کن
جانگمی: ما میریم دیگه سوهو بیدار شد
ا/ت: کجا؟ میموندید دیگه
کوک: خوش اومدید خدافظ
ا/ت: جونگکوک
جانگمی: خدافظ
#فیک
#سناریو
۳۵.۲k
۰۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.