هی اگر سی سال پیش بود
هی! اگر سی سال پیش بود
می گفتی که این گلدان را کجا بگذارم
این آینه را از کجا بیاویزم
و این آلبوم را با چه عکسهایی پر کنم
اما سوال امروز تو این است که:
تخت خواب خود را پشت پنجره قرار دهم
یا پای آن دو سه قفسه ی کتاب
و عصا و پتو برقی را کجا باید گذاشت؟
راست اینکه من و تو در این سال و حال
نمی توانیم آن باشیم که می خواستیم
بلکه آن خواهیم شد که می خواهند
و این جا به جایی ها و سبک و سنگین کردنها را
نباید کاری بیشتر از غلط گیری یک ساعت کهنه ی دیوار بشماریم
که شبانه روزی چند دقیقه عقب می ماند
و زیبا ترین کاری را که می توانیم کرد
در گلدان گذاشتن و به گلخانه بردن گلهای پاییز بدانیم
مونس من!
بگذار که در این ده قشلاقی
خاطرات همه ی بهارها، تابستانها و خزانها را ورق بزنیم
و اجاق زردَ شعله مان را با شاخه های قهوه ای خشک، زنده نگه داریم...
یدالله مفتون امینی
می گفتی که این گلدان را کجا بگذارم
این آینه را از کجا بیاویزم
و این آلبوم را با چه عکسهایی پر کنم
اما سوال امروز تو این است که:
تخت خواب خود را پشت پنجره قرار دهم
یا پای آن دو سه قفسه ی کتاب
و عصا و پتو برقی را کجا باید گذاشت؟
راست اینکه من و تو در این سال و حال
نمی توانیم آن باشیم که می خواستیم
بلکه آن خواهیم شد که می خواهند
و این جا به جایی ها و سبک و سنگین کردنها را
نباید کاری بیشتر از غلط گیری یک ساعت کهنه ی دیوار بشماریم
که شبانه روزی چند دقیقه عقب می ماند
و زیبا ترین کاری را که می توانیم کرد
در گلدان گذاشتن و به گلخانه بردن گلهای پاییز بدانیم
مونس من!
بگذار که در این ده قشلاقی
خاطرات همه ی بهارها، تابستانها و خزانها را ورق بزنیم
و اجاق زردَ شعله مان را با شاخه های قهوه ای خشک، زنده نگه داریم...
یدالله مفتون امینی
- ۷۹۴
- ۲۸ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط