پارت ۵۵
نمیدونم چرا ولی خوشحال بودم
برسام:
بعد از رفتن نیلا خودم هم رفتم لباسامو عوض کنم یه تیپ مناسب با دانشگاه زدم و موهام رو درست کردم و شیشه عطر رو روی خودم خالی کردم روی انتخاب کفش کلی وسواس بخرج دادم چون از نظر دنیا یکی از نشان دهنده های شخصیت یه آدم به کفش آراسته و تمیزشه
از اتاق اومدم بیرون و کلی کلنجار با خودم رفتم که نرم دنبال دنیا به سمت آسانسور حرکت کردم کلی وقت تلف شد و در آخر فهمیدم آسانسور خرابه سریع به سمت راه پله رفتم دو طبقه پایین رفتم که دنیارو داخل خونه هامین دیدم اول از زیباییش خشکم زد بعد از اینکه داخل خونه هامین بود عرق سردی که ازبالای کمرم چکید رو حس کردم و هوشیار شدم
برسام:
بعد از رفتن نیلا خودم هم رفتم لباسامو عوض کنم یه تیپ مناسب با دانشگاه زدم و موهام رو درست کردم و شیشه عطر رو روی خودم خالی کردم روی انتخاب کفش کلی وسواس بخرج دادم چون از نظر دنیا یکی از نشان دهنده های شخصیت یه آدم به کفش آراسته و تمیزشه
از اتاق اومدم بیرون و کلی کلنجار با خودم رفتم که نرم دنبال دنیا به سمت آسانسور حرکت کردم کلی وقت تلف شد و در آخر فهمیدم آسانسور خرابه سریع به سمت راه پله رفتم دو طبقه پایین رفتم که دنیارو داخل خونه هامین دیدم اول از زیباییش خشکم زد بعد از اینکه داخل خونه هامین بود عرق سردی که ازبالای کمرم چکید رو حس کردم و هوشیار شدم
۶.۵k
۲۰ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.