❌ اصکی ممنوع ❌
"Devastating retaliation"
#تلافی_ویرانگر
#Part99
☆☆☆
مراسم نامزدی عموزاده های خاندان کیم، به دستور پدربزرگ پولدارشون تو بهترین و مجلل ترین تالار سئول راس ساعت 3 ظهر برگزار شد!
بزرگترین و خطرناک ترین مافیاهای سراسر کشور تو این جشن باشکوه حضور داشتن و پشت ظاهر پر زرق و برق این مراسم معامله های کثیف و میلیاردی انجام میشد!
آخرین نفراتی که وارد جشن شدن، باند ببر سفید و بلک وولف بودن!
مین یونگی و نامزدی جذابش دست در دست هم مثل یه جفت ببر قطبی با سردی به صدر مجلس رفتن و برادر جذاب مین یونگی به اسم جئون جونگکوک که یکی از خطرناک ترین مافیاهای امریکا بود هم همراهیشون میکرد!
با اندکی تاخیر، اعضای بلک وولف وارد شدن!
جذابیت و مرموزیت بلک وولف تو کل دنیای مافیا انکار نشدنی بود و همه اعم از زن و مرد کنجکاو و شیفته آلفای زیبا و وحشی اون باند بودن!
آلفاجم اینبار متفاوت تر از همیشه بود و همه چشم ها رو علاوه بر خیره کردن متعجب کرد!
لباس قرمز لختیش با بدن سفیدش تضاد خیره کننده ای ایجاد کرده بود و قد بلند و موهای لخت شلاقی سیاهش با ارایش گرگی چشماش و لبای سرخش چشم هر کسی رو خیره میکرد!
اون معمولا بدنش رو نمایش نمیداد اما اینبار خیلیدست و دلبازی کرده بود!
بعد از آلفاجم دختر عموی سرخابی پوشش با اون چشمای آبی و ارایش لایت مرکز توجه همه بود و چه کسی میتونست از دختر مو چتری اسپرت پوش شمشیر به دست چشم بگیره؟!
دومین چیزی که باعث تعجب حضار شد، حضور مرد قد بلند و ورزیده ای با موهای بور و بلند بود که با اعتماد به نفس کنار آلفاجم قدم برمیداشت!
آلفاجم هیچ مردی رو کنار خودش نمیپذیرفت و حالا حضور این غریبه خوش چهره مافیا رو سوپرایز کرده بود!
والری بغض سنگینی رو حس میکرد اما برای اثبات شجاعتش تو جشن نامزدی عشقش شرکت کرده بود!
همیشه سریال ها و فیلم هایی که اینجوری بودن رو مسخره میکرد اما الان با تمام وجودش درد و زجر رو درک میکرد! حسی مثل بیچارگی و نادیده گرفته شدن... مثل بی ارزش بودن!
سیترا به نگاه های خیره جماعت کفتار صفت اهمیت نداد و به سمت جایگاهی که تهیونگ و یجی بودن حرکت کرد!
تهیونگ که انگار تو عذاب جهنم بود به محض ورود والری به تالار و دیدنش لحظه ای بدنش اروم گرفت و از اون عذاب راحت شد! والری اولین و اخرین عشقش بود... اب رو اتیشش بود... تمام وجودش بود...
... ادامه دارد...
(نویسنده سراب)
( از روبیکا)
#تلافی_ویرانگر
#Part99
☆☆☆
مراسم نامزدی عموزاده های خاندان کیم، به دستور پدربزرگ پولدارشون تو بهترین و مجلل ترین تالار سئول راس ساعت 3 ظهر برگزار شد!
بزرگترین و خطرناک ترین مافیاهای سراسر کشور تو این جشن باشکوه حضور داشتن و پشت ظاهر پر زرق و برق این مراسم معامله های کثیف و میلیاردی انجام میشد!
آخرین نفراتی که وارد جشن شدن، باند ببر سفید و بلک وولف بودن!
مین یونگی و نامزدی جذابش دست در دست هم مثل یه جفت ببر قطبی با سردی به صدر مجلس رفتن و برادر جذاب مین یونگی به اسم جئون جونگکوک که یکی از خطرناک ترین مافیاهای امریکا بود هم همراهیشون میکرد!
با اندکی تاخیر، اعضای بلک وولف وارد شدن!
جذابیت و مرموزیت بلک وولف تو کل دنیای مافیا انکار نشدنی بود و همه اعم از زن و مرد کنجکاو و شیفته آلفای زیبا و وحشی اون باند بودن!
آلفاجم اینبار متفاوت تر از همیشه بود و همه چشم ها رو علاوه بر خیره کردن متعجب کرد!
لباس قرمز لختیش با بدن سفیدش تضاد خیره کننده ای ایجاد کرده بود و قد بلند و موهای لخت شلاقی سیاهش با ارایش گرگی چشماش و لبای سرخش چشم هر کسی رو خیره میکرد!
اون معمولا بدنش رو نمایش نمیداد اما اینبار خیلیدست و دلبازی کرده بود!
بعد از آلفاجم دختر عموی سرخابی پوشش با اون چشمای آبی و ارایش لایت مرکز توجه همه بود و چه کسی میتونست از دختر مو چتری اسپرت پوش شمشیر به دست چشم بگیره؟!
دومین چیزی که باعث تعجب حضار شد، حضور مرد قد بلند و ورزیده ای با موهای بور و بلند بود که با اعتماد به نفس کنار آلفاجم قدم برمیداشت!
آلفاجم هیچ مردی رو کنار خودش نمیپذیرفت و حالا حضور این غریبه خوش چهره مافیا رو سوپرایز کرده بود!
والری بغض سنگینی رو حس میکرد اما برای اثبات شجاعتش تو جشن نامزدی عشقش شرکت کرده بود!
همیشه سریال ها و فیلم هایی که اینجوری بودن رو مسخره میکرد اما الان با تمام وجودش درد و زجر رو درک میکرد! حسی مثل بیچارگی و نادیده گرفته شدن... مثل بی ارزش بودن!
سیترا به نگاه های خیره جماعت کفتار صفت اهمیت نداد و به سمت جایگاهی که تهیونگ و یجی بودن حرکت کرد!
تهیونگ که انگار تو عذاب جهنم بود به محض ورود والری به تالار و دیدنش لحظه ای بدنش اروم گرفت و از اون عذاب راحت شد! والری اولین و اخرین عشقش بود... اب رو اتیشش بود... تمام وجودش بود...
... ادامه دارد...
(نویسنده سراب)
( از روبیکا)
۴.۳k
۱۳ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.