وقتی ازت متنفر بود...
وقتی ازت متنفر بود...
پارت ۳۰
ویو بورام
هنوز حرفم کامل نشده بود که ...
بوسه ی عمیقی رو شروع کرد بعد از پنج مین تمام شد
_هوفف راحت شدم
+😂
_برای فردا چهار تا بلیط گرفتم
+چی؟!
_برا خودم و خودت و جین هیونگ و کوک
+اووو حالا شد کوک ؟! تا دیروز آقای جئون بود
_اون دیگه دوست خوب منه
+چون جای من رو گفت
_خب ....آره
پرش زمانی به فردا فرودگاه
ویو بورام
بعد از انجام دادن کار های لازم سوار هواپیما شدیم من و ته با هم کوک و جین با هم
_به نظرت خانواده هامون قبول میکنن؟!
+اگر نکنن ما فرار میکنیم
_چی ؟! خب فکر خوبی هست
بعد از پنج ساعت به سئول رسیدیم همه رفتیم خونه من و تهیونگ لباس ها رو عوض کردیم و بعد از یه استراحت و غذا خوردن رفتیم خونه مامان من که خانواده تهیونگ هم به گفته جین اونجا هستند بعد از ده مین رسیدیم تهیونگ زنگ در رو زد و بقیه قایم شدیم
م.ب:آیشش تو باز اینجایی؟!
_زن عمو من...
که مامان تهیونگ هم اومد
م.ت:تو اینجا چه غلطی میکنی هاا؟!(داد آروم )
اومدم بیرون
+اوماا ...چیکار میکنین معلوم هست
م.ب:تهیونگ باعث تمام اتفاق ها شد باز میگی چیکار میکنیم!؟
+من و ته یونگ قراره ازدواج کنیم
ب.ب :مگه از روی جنازه من رد بشی
+شما مخالفتی دارید باشه برای خودتون
دست تهیونگ رو گرفتم که پدرم گفت
پ.ب: دختره احمق این پسر باعث.شده تو فلج بشی بدبخت بشی
+الان که خوبم ببین رو پاهای خودم دارم راه میرم بدبخت هم نیستم بابا ...من. فقط تهیونگ رو دوست دارم
پ.ت:دخترم ما صلاح تو رو میخوایم
+صلاح من تو این هست که از تهیونگ دور باشم ؟! آرهه؟!(کمی داد)...من این صلاح رو نمیخوام این رو نگه دارید برای بقیه
برگشتم سمت جین و کوک که تا الان هیچی نمیگفتند
+جین اوپا خوشحال شدم که دیدمت هر از گاهی به من و ته یونگ سر بزن ...کوکی جونم ممنون که کمکم کردی و با اینکه خسته بودی بازم بهم کمک کردی که راه برم تو هم هر از گاهی بهم سر بزن فقط بدون خانواده
برگشتم سمت خانواده هامون
+شما اگر صلاح من رو میخواید منم صلاح خودم رو میخوام و صلاح من تو این هست که با تهیونگ باشم ...اگر قبول نمیکنید مشکلی نیست ما میریم و دیگه هم ما رو نمیبیند
دست تهیونگ رو گرفتم که...
نظر یادت نره رفیق!!
(گایز من از اول گفتم این فیک سی و پنج تا پارت داره شاید یکی کمتر یا یکی بیشتر ولی بازم میگم به احتمال زیاد بیشتر از سی و پنج تا نداره و اینکه فصل دو فیک عضو هشتم رو بعد از اینکه این فیک تمام بشه می زارم و بابت اینکه دیر گذاشتم ببخشید سرم شلوغه و شنبه هم امتحان میان ترم زبان دارم
دوستون دارم :). )
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#TAEHYUNG#fake
پارت ۳۰
ویو بورام
هنوز حرفم کامل نشده بود که ...
بوسه ی عمیقی رو شروع کرد بعد از پنج مین تمام شد
_هوفف راحت شدم
+😂
_برای فردا چهار تا بلیط گرفتم
+چی؟!
_برا خودم و خودت و جین هیونگ و کوک
+اووو حالا شد کوک ؟! تا دیروز آقای جئون بود
_اون دیگه دوست خوب منه
+چون جای من رو گفت
_خب ....آره
پرش زمانی به فردا فرودگاه
ویو بورام
بعد از انجام دادن کار های لازم سوار هواپیما شدیم من و ته با هم کوک و جین با هم
_به نظرت خانواده هامون قبول میکنن؟!
+اگر نکنن ما فرار میکنیم
_چی ؟! خب فکر خوبی هست
بعد از پنج ساعت به سئول رسیدیم همه رفتیم خونه من و تهیونگ لباس ها رو عوض کردیم و بعد از یه استراحت و غذا خوردن رفتیم خونه مامان من که خانواده تهیونگ هم به گفته جین اونجا هستند بعد از ده مین رسیدیم تهیونگ زنگ در رو زد و بقیه قایم شدیم
م.ب:آیشش تو باز اینجایی؟!
_زن عمو من...
که مامان تهیونگ هم اومد
م.ت:تو اینجا چه غلطی میکنی هاا؟!(داد آروم )
اومدم بیرون
+اوماا ...چیکار میکنین معلوم هست
م.ب:تهیونگ باعث تمام اتفاق ها شد باز میگی چیکار میکنیم!؟
+من و ته یونگ قراره ازدواج کنیم
ب.ب :مگه از روی جنازه من رد بشی
+شما مخالفتی دارید باشه برای خودتون
دست تهیونگ رو گرفتم که پدرم گفت
پ.ب: دختره احمق این پسر باعث.شده تو فلج بشی بدبخت بشی
+الان که خوبم ببین رو پاهای خودم دارم راه میرم بدبخت هم نیستم بابا ...من. فقط تهیونگ رو دوست دارم
پ.ت:دخترم ما صلاح تو رو میخوایم
+صلاح من تو این هست که از تهیونگ دور باشم ؟! آرهه؟!(کمی داد)...من این صلاح رو نمیخوام این رو نگه دارید برای بقیه
برگشتم سمت جین و کوک که تا الان هیچی نمیگفتند
+جین اوپا خوشحال شدم که دیدمت هر از گاهی به من و ته یونگ سر بزن ...کوکی جونم ممنون که کمکم کردی و با اینکه خسته بودی بازم بهم کمک کردی که راه برم تو هم هر از گاهی بهم سر بزن فقط بدون خانواده
برگشتم سمت خانواده هامون
+شما اگر صلاح من رو میخواید منم صلاح خودم رو میخوام و صلاح من تو این هست که با تهیونگ باشم ...اگر قبول نمیکنید مشکلی نیست ما میریم و دیگه هم ما رو نمیبیند
دست تهیونگ رو گرفتم که...
نظر یادت نره رفیق!!
(گایز من از اول گفتم این فیک سی و پنج تا پارت داره شاید یکی کمتر یا یکی بیشتر ولی بازم میگم به احتمال زیاد بیشتر از سی و پنج تا نداره و اینکه فصل دو فیک عضو هشتم رو بعد از اینکه این فیک تمام بشه می زارم و بابت اینکه دیر گذاشتم ببخشید سرم شلوغه و شنبه هم امتحان میان ترم زبان دارم
دوستون دارم :). )
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#TAEHYUNG#fake
۷.۸k
۰۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.