ویو رزان

ویو رزان
ابی به سرو صورتم زدم، لباس مناسبی پوشیدم وموهامو بستم وبه سمت پله ها حرکت کردم
Rosie: سلام*سرد*
Park: دخترم، بیا بشین مطلبی رو باید بهت بگم
Rosie:هوم؟
Park: خانواده جئون برای اشنایی با ما یه مراسمی رو تشکیل دادن و همین امروز عصر هستش
Rosie: عوم، خودتون برین
Park: احمقی؟ گفتم مراسم به خاطر توـه
Rosie: نگو که جونگکوک هستش!
Park: اتفاقا باید اونم در این مراسم شرکت کنه!
Rosie: هوفف اوکی..
............................



جئون:*تمام قضیه رو گف حوصله ندارم توضیح بدم*
Kok: پدر!!!!! چطور من با اون دختره ی هر*زه تو یجا بمونم؟*بیلنک ها نریزین سرم من خودم رزیو دوست دارم فقط فیکه
جئون: جونگکوک بهتره باهاش درست صحبت کنی! بلخره اون قراره شریک زندگیت بشه!
Kok: و عامل بدبختیام!
جئون: بس. عصر به کاخ نیویورک میریم*یچی درواردم*



۲۳ژوئن 2019 8:50کاخ نیویورک

تمامی مافیا ها در کنار هم گپ و مشغول حرف زدن بودند.*توجه خانواده پارک و جئون و جونگکوک هم بود به جز رزی*
تا اینکه ندیمه ها ورود رزان رو علام کردند
ندیمه: ملکه مافیا وارد میشن
الان میگین چرا ملکه مافیا، به خاطر اینکه هیچکس از شغل رزی خبر دار نبود به جز پارک و جئون و جونگکوک، و پدرش هم جزو مافیا ها بود.. به خاطر همین ملکه مافیا نامیده میشه
..............................

تمامیه نگاها روش افتاد حتی جونگکوک صدای کفش پاشنه بلندش سالن رو به احاطه گرفته بود. زیبایی خاصش همرو شگفت زده کرده بود......
Rosie: درود، من پارک رزان تنها دختر پارک بزرگ هستم!
جئون: بهبه چه عروس گلی دارم منن
Rosie:*کمی لبخند*
جئون: پسرم نمیخای خودتو معرفی کنی؟
Kok:درود ماهزاد بنده جئون جونگکوک تنها وارث پدرم هستم*سردی تمام
Rosie: بله بله اطلاع دارم، خوشبختم *حرصصصیی*
Kok: خوبه*سرد*
جئون:............
با حرفی ک زد رزان پاهاش سست شد و شکه شد..


به نظرتون چی باعث میشه جونگکوگ نقشه ای برای.............. رزی داشته باشه؟

ادامه دارد.....
فالو؟ 💓
دیدگاه ها (۰)

P: ⁴جئون: بهتره هرچه زودتر ازداوج کنید، به نظرم تا اخر هفته ...

P: ⁵به سمت محل عروسی حرکت کردند Jong Kook: اونجا عادی رفتار ...

P: ³KOK: چ... چی؟ جئون بزرگ: ما باید با خانواده پارک وصلت کن...

P: ²با ماشین لوکسی که داشت راه افتادوقتی که رسید ماشینشو پار...

My lovely neighbor part : 1

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط