رمان رویای من
فصل دوم
پارت ۷۵
دیانا: ارسلان هوس توت فرنگی کردم
ارسلان: باشه برات میخرم
دیانا: شیرینی هم میخوام
ارسلان: چشم هرچی میخوای برام لیست بنویس برات بخرم
دیانا: مرسی فقط نمیخوای یکم استراحت کنی
ارسلان: نوچ
دیانا: چیز هایی که میخواستم و نوشتم خیلی چیز ها بود تو دلم خندیدم بفرمایید اینم لیست
ارسلان: 😳
دیانا: چیشد
ارسلان :عزیزم اینارو چطوری میخوای بخوری
دیانا: عزیزم من میخورم برای بچت درضمن من شرایطم الان فرق میکنه
ارسلان: چشم میخرم سویچ و از روی جا سویچی برداشتم و رفتم همه وسایلی که میخواست و گرفتم آخ خسته شدم
دیانا: با ذوق توت فرنگی هارو شستم و خوردم
ارسلان: شب شد غذا از بیرون سفارش دادم بعد یه ۳۹ دقیقه غذا به دستمون رسید
دیانا: رفتم آشپزخونه چندتا ظرف میخواستم بشورم که ارسلان گفت
ارسلان: عزیزم برو بخواب من میشورم
دیانا: نه بزار بشورم
ارسلان: برو بخواب عزیزدلم
دیانا: از پله ها رفتم بالا سرمو که گذاشتم رو بالش خوابم برد
ارسلان: رفتم تو اتاق دیدم دیانا خوابیده پتو رو روش کشیدم و کنارش خوابیدم
.... فردا ....
دیانا: از خواب بیدار شدم صبحانه آماده کردم خودم آماده شدم ارسلان و صدا زدم
ارسلان: یا زهرا کجا میخوای بری
دیانا: پاشو صبحانه بخور بریم سونوگرافی
ارسلان: رفتم سر نیز صبحانه رو خوردیم لباس هامو عوض کردم رفتیم سوار ماشین شدیم و رفتیم به ....
۴ پارت طولانی خدمت نگاهتون
چند نفری تا ۴۱۰ تایی نمونده ها
به نظرتون بچشون چیه🤭🤔
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.