رمان رویای من
رمان رویای من
فصل دوم
پارت ۷۶
دیانا: رفتم تو نوبتمون شد
ارسلان: توی اون تلویزیون که داشت شکم دیانا و رو نشون میداد یک بچه رو دیدم
دکتر:به به یه خوشگل پسر قراره به خانوادتون اضافه بشه مبارکه
دیانا: لبخندی پر از ذوق زدم چشمای ارسلان مثل الماس برق میزد
ارسلان: آخ من قربون پسرم بشم
دیانا: عیش
ارسلان: دیانا حواسم بهت هستا جدیدا خیلی حسود شدی
دیانا: نفسمو با حرص بیرون دادم و گفتم آخه من باید ۹ ماه تحمل کنم بعد تو قربون اون بری
ارسلان: اولا اینکه بچه خودته دوما شما قضیه ات یه جیز دیس
فصل دوم
پارت ۷۶
دیانا: رفتم تو نوبتمون شد
ارسلان: توی اون تلویزیون که داشت شکم دیانا و رو نشون میداد یک بچه رو دیدم
دکتر:به به یه خوشگل پسر قراره به خانوادتون اضافه بشه مبارکه
دیانا: لبخندی پر از ذوق زدم چشمای ارسلان مثل الماس برق میزد
ارسلان: آخ من قربون پسرم بشم
دیانا: عیش
ارسلان: دیانا حواسم بهت هستا جدیدا خیلی حسود شدی
دیانا: نفسمو با حرص بیرون دادم و گفتم آخه من باید ۹ ماه تحمل کنم بعد تو قربون اون بری
ارسلان: اولا اینکه بچه خودته دوما شما قضیه ات یه جیز دیس
- ۵.۲k
- ۲۲ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط