انتقام سختp5
انتقام سختp5
اون اون ات بود
از زبان ات
جلوی در و گفتم
+سلام من لی ات هستم بزرگ ترین سهام دار شرکت جی وای
تهیونگ از جاش پا شد و گفت _منظورت چیه
اگه به لیست سهام دارا نگاه کنین اسم من رو میبینید و من مبلغ ۱۵میلیارد وون رو در این شرکت سرمایه گذاری کردم رفتم جلو و کنار ته نشستم تهیونگ با تعجب نگام میکرد که گفت
_تو این همه پول رو ا کجا اورد ی
+فکر کردی من همون دختر ۳سال پیش که فقیر بود
_باور نکردنی هستی، خب میتونیم ادامه بدیم
جلسه تموم شد پا شدم برم که تهیونگ گفت
_چطوره بیاین به دفترم یکم بحرفیم
+زنت ناراحت نشه 😏
و. رفتیم اتاقش منشی ی قهوه اورد
که تهیونگ گفت
_خه چه خبر
+از من خبری نیست از تو چ خبر ۲ساله ازدواج کردی ولی هنوز بچه نداری یا زنت نمیتونه بچه دار شه 😏(ات به تهیونگ نگفته بچه داره و یونا هم نمیتونه بچه دار شه)
_تو خیلی.... عوض شدی
+مرسی ولی تو هنوزم همونی همون عوضی 😏
_فک کنم هنوز ازم دلخوری
+معلومه کیه که دوس داره بچش بدون پدر بزرگ شه
_چی جی داری میگی
از جام پا شدم و گفتم
+اره درسته تو ی بچه ۱ساله ازم داری اون روز که فهمیدم بهم خیانت کردی میخواستم بهت بگم که حاملم ولی نشد
_ات من... من ن.. نمیدونستم
ادرسمو خونرو دادم و گفتم
+هر وقت خواستی بیا ببین دخترتو
_دختره اسمش چیه
+هانیل
_من امروز میاد
+اوک
و رفتم تو راه روی شرکت بودم که یونا رو دیدم یونا اومد پیشم و گفت
☆او ببین کی اینجاس زن سابق ته
+دلم برات تنگ شده بود هرزه
☆یا جایگاهتو بدون زنیکه تو ی فقیر بد بختی
+😂😂از کی تاحالا بزرگ ترین سهام دار شرکت شوهرت فقیر بدبخت شده
☆چی منظورت چیه
+برو از شوهرت بپرس گلم بچم منتظره خونه بچه ی تهیونگ
و رفتم سوار ماشینم شدم و رفتم خونه تا رسیدم رفتم هانیول رو بغل کردم
اون اون ات بود
از زبان ات
جلوی در و گفتم
+سلام من لی ات هستم بزرگ ترین سهام دار شرکت جی وای
تهیونگ از جاش پا شد و گفت _منظورت چیه
اگه به لیست سهام دارا نگاه کنین اسم من رو میبینید و من مبلغ ۱۵میلیارد وون رو در این شرکت سرمایه گذاری کردم رفتم جلو و کنار ته نشستم تهیونگ با تعجب نگام میکرد که گفت
_تو این همه پول رو ا کجا اورد ی
+فکر کردی من همون دختر ۳سال پیش که فقیر بود
_باور نکردنی هستی، خب میتونیم ادامه بدیم
جلسه تموم شد پا شدم برم که تهیونگ گفت
_چطوره بیاین به دفترم یکم بحرفیم
+زنت ناراحت نشه 😏
و. رفتیم اتاقش منشی ی قهوه اورد
که تهیونگ گفت
_خه چه خبر
+از من خبری نیست از تو چ خبر ۲ساله ازدواج کردی ولی هنوز بچه نداری یا زنت نمیتونه بچه دار شه 😏(ات به تهیونگ نگفته بچه داره و یونا هم نمیتونه بچه دار شه)
_تو خیلی.... عوض شدی
+مرسی ولی تو هنوزم همونی همون عوضی 😏
_فک کنم هنوز ازم دلخوری
+معلومه کیه که دوس داره بچش بدون پدر بزرگ شه
_چی جی داری میگی
از جام پا شدم و گفتم
+اره درسته تو ی بچه ۱ساله ازم داری اون روز که فهمیدم بهم خیانت کردی میخواستم بهت بگم که حاملم ولی نشد
_ات من... من ن.. نمیدونستم
ادرسمو خونرو دادم و گفتم
+هر وقت خواستی بیا ببین دخترتو
_دختره اسمش چیه
+هانیل
_من امروز میاد
+اوک
و رفتم تو راه روی شرکت بودم که یونا رو دیدم یونا اومد پیشم و گفت
☆او ببین کی اینجاس زن سابق ته
+دلم برات تنگ شده بود هرزه
☆یا جایگاهتو بدون زنیکه تو ی فقیر بد بختی
+😂😂از کی تاحالا بزرگ ترین سهام دار شرکت شوهرت فقیر بدبخت شده
☆چی منظورت چیه
+برو از شوهرت بپرس گلم بچم منتظره خونه بچه ی تهیونگ
و رفتم سوار ماشینم شدم و رفتم خونه تا رسیدم رفتم هانیول رو بغل کردم
۲۱.۴k
۲۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.