ارباب مافیا
ارباب مافیا
Part 4
(خب اول یه توضیح راجب به یونا بدم ،یونا خدمتکار عمارت جونگکوکه که فکر میکنه جونگکوک عاشقشه و هر خدمتکاری به جونگکوک نزدیک شه اذیتش میکنه و خودشو برا جونگکوک لوس میکنه ببینین چه شخصیت افتضاحی داره دیگه😂)
ویو جونگکوک
که دیدم یونا پیش ا.ت و داره سرش داد میزنه
یونا:توی هر.زه چجوری جرئت کردی به کوکی جونم نزدیک شی(به ا.ت یه سیلی میزنه)
یونا:تو یه بار دیگه به کوکی جونم نزدیک شو تیکه تیکه ات میکنم(موهاشو میکشه)
دیدم یونا به ا.ت یه سیلی زد و موهاشو کشید عصبانی شدم
جونگکوک:دارین په غلطی میکنین(داد)
یونا:ا.رباب ......این دختره به من میگه هر.زه و موهامو میکشه تازه بهم سیلیم زد(گریه الکی)
جونگکوک:خفه شو خودم دیدم باهاش چیکار کردی (عربده)
یونا:جونگکوکی چرا اینجوری میکنی چاگیا(گریه الکی)
جونگکوک:ببین یه بار دیگه اینجوری باهام حرف بزنی زندت نمیزارم فهمیدی؟(داد و اخرش یه سیلی بهش میزنه)
.
یونا:(گریه کنان از اونجا میره)
جونگکوک:خوبی؟(نگران)
ا.ت:اره ممنونم که نجاتم دادین ارباب(بغض)
جونگکوک :خواهش میکنم میتونی بری استراحت کنی(لبخند)
ا.ت:چشم ممنونم(تعظیم کرد)
ویو ا.ت
یه دختره اومد و کلی بخم حرفای بد زد و موهامو کشید که همون پوقع ارباب اومد نجاتم داد خیلی مهربونه تهیونگ راست میگفت رفتم تو باغ که یکم قدم بزنم رفتم نزدیک استخر که یهو یکی از پشت هولم داد و پرت شدم تو استخر من شنا بلد نبودم داشتم دست و پا میزدم و کمک می خواستم که کم کم چشمام داشت سیاهی میرفت که دیدم یکی پرید تو اب و سیاهی.....
ویو جونگکوک
بعد از اینکه ا.ت رفت منم رفتم تو اتاقم تا به کارام برسم که بعد چند دقیقه صدای جیغ و داد اومد از پنجره نگاه کردم دیدم یکی افتاده تو استخر یکم دقت کردم فهمیدم ا.ت سریع رفتم پیشش و پریدم تو اب و کشیدمش بیرون اما بیهوش شده بود خوابوندمش روی زمین و(من نمیتونم دیگه توضیح بدم چجوری احیای قلبی انجام میشه متاسفم😅)که دیدم اثری نداره باید تنفس دهان به دهان بهش بدم
تنفس دهان به دهان و بهش دادم که دیدم کم کم داره چشماشو باز میکنه
جونگکوک:ا.ت خوبی حالت خوبه(نگران)
ا.ت:من من خوبم(بی جون)
جونگکوک کتشو در اورد انداخت رو شونه های ا.ت
جونگکوک:بیا بریم داخل هوا سرده بعدشم باید بهم توضیح بدی چه اتفافی افتاد
ا.ت:چ..چشم ارباب
بخاطر شما کیوتا که حمایتم کردین و بهم انرژی دادین ۳ پارت میزارم💟💟💟💟
Part 4
(خب اول یه توضیح راجب به یونا بدم ،یونا خدمتکار عمارت جونگکوکه که فکر میکنه جونگکوک عاشقشه و هر خدمتکاری به جونگکوک نزدیک شه اذیتش میکنه و خودشو برا جونگکوک لوس میکنه ببینین چه شخصیت افتضاحی داره دیگه😂)
ویو جونگکوک
که دیدم یونا پیش ا.ت و داره سرش داد میزنه
یونا:توی هر.زه چجوری جرئت کردی به کوکی جونم نزدیک شی(به ا.ت یه سیلی میزنه)
یونا:تو یه بار دیگه به کوکی جونم نزدیک شو تیکه تیکه ات میکنم(موهاشو میکشه)
دیدم یونا به ا.ت یه سیلی زد و موهاشو کشید عصبانی شدم
جونگکوک:دارین په غلطی میکنین(داد)
یونا:ا.رباب ......این دختره به من میگه هر.زه و موهامو میکشه تازه بهم سیلیم زد(گریه الکی)
جونگکوک:خفه شو خودم دیدم باهاش چیکار کردی (عربده)
یونا:جونگکوکی چرا اینجوری میکنی چاگیا(گریه الکی)
جونگکوک:ببین یه بار دیگه اینجوری باهام حرف بزنی زندت نمیزارم فهمیدی؟(داد و اخرش یه سیلی بهش میزنه)
.
یونا:(گریه کنان از اونجا میره)
جونگکوک:خوبی؟(نگران)
ا.ت:اره ممنونم که نجاتم دادین ارباب(بغض)
جونگکوک :خواهش میکنم میتونی بری استراحت کنی(لبخند)
ا.ت:چشم ممنونم(تعظیم کرد)
ویو ا.ت
یه دختره اومد و کلی بخم حرفای بد زد و موهامو کشید که همون پوقع ارباب اومد نجاتم داد خیلی مهربونه تهیونگ راست میگفت رفتم تو باغ که یکم قدم بزنم رفتم نزدیک استخر که یهو یکی از پشت هولم داد و پرت شدم تو استخر من شنا بلد نبودم داشتم دست و پا میزدم و کمک می خواستم که کم کم چشمام داشت سیاهی میرفت که دیدم یکی پرید تو اب و سیاهی.....
ویو جونگکوک
بعد از اینکه ا.ت رفت منم رفتم تو اتاقم تا به کارام برسم که بعد چند دقیقه صدای جیغ و داد اومد از پنجره نگاه کردم دیدم یکی افتاده تو استخر یکم دقت کردم فهمیدم ا.ت سریع رفتم پیشش و پریدم تو اب و کشیدمش بیرون اما بیهوش شده بود خوابوندمش روی زمین و(من نمیتونم دیگه توضیح بدم چجوری احیای قلبی انجام میشه متاسفم😅)که دیدم اثری نداره باید تنفس دهان به دهان بهش بدم
تنفس دهان به دهان و بهش دادم که دیدم کم کم داره چشماشو باز میکنه
جونگکوک:ا.ت خوبی حالت خوبه(نگران)
ا.ت:من من خوبم(بی جون)
جونگکوک کتشو در اورد انداخت رو شونه های ا.ت
جونگکوک:بیا بریم داخل هوا سرده بعدشم باید بهم توضیح بدی چه اتفافی افتاد
ا.ت:چ..چشم ارباب
بخاطر شما کیوتا که حمایتم کردین و بهم انرژی دادین ۳ پارت میزارم💟💟💟💟
۱۷.۹k
۱۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.