half brother فصل ۲ part : ۵۰
اون شرط بندی راجع به ارتباط زشتی اسم و صورتش یادتونه؟
خب ظاهرا من شرطو به ک*رم باختم! گرتا زشت نبود...اصلا...
این قضیه مثل سکسکه وسط نقشم بود ولی مصمم بودم که نذارم جلومو بگیره...
به خودم گوشزد کردم که قیافمو جدی نگه دارم...
موهای بلند بلوند نارنجیشو بالای سرش دم اسبی کرده بود وقتی به سمتم میومد
پشت سرش تاب می خورد...
+ من گرتام، خوشحالم از دیدنت
اینقدر بوی خوبی می داد که می خواستم بخورمش!
اونقدر خوب که بخورمش و تفش کنم
فکرمو توی سرم تصحیح کردم:
" بیرون تمرکزتو از دست نده..."
دستش توی هوا مونده بود منتظر بود تا دستشو بگیرم...
حتی نمی خواستم لمسش کنم این خیلی دور از برنامم بود...
نهایتا دستشو گرفتم و محکم فشردم فکرشم نمی کردم که اینقدر نرم و ظریف مثل پای پرنده یا یه چیزی تو این مایه ها باشه!
یکم لرزید معذبش کرده بودم
خوبه!شروع خوبی بود.
"با عکست فرق داری..."
منظورش چیه؟
"توام کاملا..زشتی..“
جواب دادم
باید قیافشو می دیدین!
برای یک لحظه با خودش فکر کرد من چقدر خوب و مهربونم!ولی بعد با کلمه ی"زشت"تو نطفه خفش کردم!
لبخند قشنگش تبدیل به اخم شد،این باید منو خوش حال می کرد ولی نشدم...
در واقع اون هر چیزی به جز زشت بود...
بدنش دقیقا همون جوری بود که من می پسندم:
ریز اندام با انحنا های کوچیک باسن گرد و بی نقص که شلوار خاکستری یوگا روش کشیده شده بود عجیب نبود که با اون بدن سفت یوگا کار می کرد
گردنش...نمی تونم توصیفش کنم ولی اولین چیزی بود که متوجهش شدم به سختی می تونستم که جلوی خودمو بگیرم تا نبوسمش گازش نگیرم و دستمو دورش حلقه نکنم واقعا عجیب بود.
+ می خوای اتاقتو نشونت بدم؟
هنوز داشت سعی می کرد خوش رفتار باشه نیاز داشتم قبل از اینکه منفجر بشم از اونجا دور شم پس نادیده گرفتمشو به سمت پله ها راه افتادم...
بعد از یه مکالمه کوتاه با سارا که من بهش می گم هیولا بالاخره به اتاقم رفتم....
بعدش جونگسو به اتاقم اومد و نیم ساعت چرت و پرت گفت سیگاری اتیش زدمو موزیک پلی کردم تا بقیه صداهارو از مغزم بیرون کنم...
بعد به حمام رفتم تا دوش اب داغ بگیرم...
کمی شامپو بدن انار دخترونه کف دستم ریختم.
یک اسفنج صورتی از دیوار اویزون بود،شرط می بندم این همون چیزیه که اون باهاش باسن خشگل کوچولوشو تمیز می کنه...
برداشتمش و تمام بدنمو باهاش شستم! ژل انار برام کافی نبود پس کمی شامپو بدن مردونه برداشتم تا کارم رو تموم کنم!
حمام پر از بخار بود بیرون رفتم وقتی داشتم بدنمو خشک می کردم در باز شد.
گرتا بود
حالا نوبت من بود تا نشون بدم که فقط حرف نمی زنم و مرد عملم!
حوله رو رها کردم تا روی زمین بیوفته و شوکش کنم!
های گایز اینم از پارت جدید حمایت کنید یادتون نره
خب ظاهرا من شرطو به ک*رم باختم! گرتا زشت نبود...اصلا...
این قضیه مثل سکسکه وسط نقشم بود ولی مصمم بودم که نذارم جلومو بگیره...
به خودم گوشزد کردم که قیافمو جدی نگه دارم...
موهای بلند بلوند نارنجیشو بالای سرش دم اسبی کرده بود وقتی به سمتم میومد
پشت سرش تاب می خورد...
+ من گرتام، خوشحالم از دیدنت
اینقدر بوی خوبی می داد که می خواستم بخورمش!
اونقدر خوب که بخورمش و تفش کنم
فکرمو توی سرم تصحیح کردم:
" بیرون تمرکزتو از دست نده..."
دستش توی هوا مونده بود منتظر بود تا دستشو بگیرم...
حتی نمی خواستم لمسش کنم این خیلی دور از برنامم بود...
نهایتا دستشو گرفتم و محکم فشردم فکرشم نمی کردم که اینقدر نرم و ظریف مثل پای پرنده یا یه چیزی تو این مایه ها باشه!
یکم لرزید معذبش کرده بودم
خوبه!شروع خوبی بود.
"با عکست فرق داری..."
منظورش چیه؟
"توام کاملا..زشتی..“
جواب دادم
باید قیافشو می دیدین!
برای یک لحظه با خودش فکر کرد من چقدر خوب و مهربونم!ولی بعد با کلمه ی"زشت"تو نطفه خفش کردم!
لبخند قشنگش تبدیل به اخم شد،این باید منو خوش حال می کرد ولی نشدم...
در واقع اون هر چیزی به جز زشت بود...
بدنش دقیقا همون جوری بود که من می پسندم:
ریز اندام با انحنا های کوچیک باسن گرد و بی نقص که شلوار خاکستری یوگا روش کشیده شده بود عجیب نبود که با اون بدن سفت یوگا کار می کرد
گردنش...نمی تونم توصیفش کنم ولی اولین چیزی بود که متوجهش شدم به سختی می تونستم که جلوی خودمو بگیرم تا نبوسمش گازش نگیرم و دستمو دورش حلقه نکنم واقعا عجیب بود.
+ می خوای اتاقتو نشونت بدم؟
هنوز داشت سعی می کرد خوش رفتار باشه نیاز داشتم قبل از اینکه منفجر بشم از اونجا دور شم پس نادیده گرفتمشو به سمت پله ها راه افتادم...
بعد از یه مکالمه کوتاه با سارا که من بهش می گم هیولا بالاخره به اتاقم رفتم....
بعدش جونگسو به اتاقم اومد و نیم ساعت چرت و پرت گفت سیگاری اتیش زدمو موزیک پلی کردم تا بقیه صداهارو از مغزم بیرون کنم...
بعد به حمام رفتم تا دوش اب داغ بگیرم...
کمی شامپو بدن انار دخترونه کف دستم ریختم.
یک اسفنج صورتی از دیوار اویزون بود،شرط می بندم این همون چیزیه که اون باهاش باسن خشگل کوچولوشو تمیز می کنه...
برداشتمش و تمام بدنمو باهاش شستم! ژل انار برام کافی نبود پس کمی شامپو بدن مردونه برداشتم تا کارم رو تموم کنم!
حمام پر از بخار بود بیرون رفتم وقتی داشتم بدنمو خشک می کردم در باز شد.
گرتا بود
حالا نوبت من بود تا نشون بدم که فقط حرف نمی زنم و مرد عملم!
حوله رو رها کردم تا روی زمین بیوفته و شوکش کنم!
های گایز اینم از پارت جدید حمایت کنید یادتون نره
- ۱۷.۴k
- ۲۴ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط