فریبp22
فریبp22
لی ات و جئون جونگ کوک شی که فقط 2 ماه از ازدواجشون گذشته تو راه رفتن به ماه عسلشون تصادف وحشتناکی کردن لی ات شی صدمه ای چندان ندیده ولی جئون جونگ کوک شی در حال عمل جراحی هستن و به گفته دکتر وضیعت بیمار خیلی بد و جدی است
🐱شمام چیزی که من شنیدمو شنیدید
🐨سویچا کو بدوعید
🐹کدوم بیمارستان
🐿چوئن ننگ
🐥من میرم مدارک لازم ات و کوک رو بیارم
🐯خدا کنه حالشون خوب باشه
همه به سمت بیمارستان دویدند حلوی بیمارستان پر از ادمایی بود که اجازه ورود نداشتن ولی همشون در حال دعا برای ایدلاشون بودن خانواده کوک اعضا پی دی نیم منیجرتا اقای چانگ بادیگارد اعضا اقای لی و.. همه جلوی اتاق عمل بودن ات از سر تا پا خون بود و صدمه دیده بود ولی جوری مه انگار اصلا حس نمیکرد زخمیه داشت جلوی در اتاق عمل دور خودش میچرخید
که یکی از پرستارا به زور بردتش تا به زخماش برسه
بعد پانسیمان زخماش ات زود برگشت و دوباره منتظر موند و بعد 12 ساعت کوک از اتاق عمل بیرون اومد
دکتر:عمل خوب پیش رفت ولی تا چند روز اینده قرار نیست به هوش بیاد
2 هفته بعد
کوک به هوش اومد و بیشتر از هر کس دیگه ای ات خوشحال بود تو اون دو هفته ات نه ویری میخورد نه میخابید و فقط از کوک مراقبت میکرد
بعد ماینه کردن دکتر و اومدن بقیه کو به ات نگاه کرد
_اا.. ات ب...یا اینجا
ات نزدیک کوک شو و کوکم بغلش کرد و گفت_ببخشید...نگرانت کردم
و اشکایی که ات 2 هفتس تو وشاش نگه داشته بود بلاخره از روی گونش سرازیر شد ات واقعا کوک رو دوست داشت انقدری که حاظر بود بدون فک کردن جونشو براش فدا کنه ات عاشق کوک بود ولی به خاطر ادمی که تو گذشته میترسید از دستش بده
چند هفته بعد حال کوک کاملا خوب شده بود و به خونه منتقل شده بود تازه رسیده بودن که دوتا پلیس اومدن دیدن کوک و ازش سوال پرسیدن
ویو ات یکی از پلیسا اسنا بود همون پلیسی بود کن دهنشو سرویس کرده بودم فقط داشتم خدا خدا میکردم نشناسه منو
بلاخره داشتن میرفتن که پلیسه رو به ات کرو گفت
*شمااا خیلی اشنایید برام کجا دیدمتون
_نمیدونم من ادم معروفیم حتما تو تلویزیون یا هر جای بدیگه دیدی و اگه سوال دیگه ای ندارید لطفا برید کوک باید استراحت کنه
پلیسا رفتن ولی شک عجیبی تو سر پلیسه افتاد
_خوبی نفسم _خوبم ببخشید الان باید تو بالی در حال استراحت بودی نه مراقبت از من
_اشکال نداره نفسم تو هیلی مهمتر از هر چیزی عستی برام ماه عسلو میشهرفت ولی جونو نمیشه برگردوند
الانم بگیر به خواب برات سوپ درست میکنم
لی ات و جئون جونگ کوک شی که فقط 2 ماه از ازدواجشون گذشته تو راه رفتن به ماه عسلشون تصادف وحشتناکی کردن لی ات شی صدمه ای چندان ندیده ولی جئون جونگ کوک شی در حال عمل جراحی هستن و به گفته دکتر وضیعت بیمار خیلی بد و جدی است
🐱شمام چیزی که من شنیدمو شنیدید
🐨سویچا کو بدوعید
🐹کدوم بیمارستان
🐿چوئن ننگ
🐥من میرم مدارک لازم ات و کوک رو بیارم
🐯خدا کنه حالشون خوب باشه
همه به سمت بیمارستان دویدند حلوی بیمارستان پر از ادمایی بود که اجازه ورود نداشتن ولی همشون در حال دعا برای ایدلاشون بودن خانواده کوک اعضا پی دی نیم منیجرتا اقای چانگ بادیگارد اعضا اقای لی و.. همه جلوی اتاق عمل بودن ات از سر تا پا خون بود و صدمه دیده بود ولی جوری مه انگار اصلا حس نمیکرد زخمیه داشت جلوی در اتاق عمل دور خودش میچرخید
که یکی از پرستارا به زور بردتش تا به زخماش برسه
بعد پانسیمان زخماش ات زود برگشت و دوباره منتظر موند و بعد 12 ساعت کوک از اتاق عمل بیرون اومد
دکتر:عمل خوب پیش رفت ولی تا چند روز اینده قرار نیست به هوش بیاد
2 هفته بعد
کوک به هوش اومد و بیشتر از هر کس دیگه ای ات خوشحال بود تو اون دو هفته ات نه ویری میخورد نه میخابید و فقط از کوک مراقبت میکرد
بعد ماینه کردن دکتر و اومدن بقیه کو به ات نگاه کرد
_اا.. ات ب...یا اینجا
ات نزدیک کوک شو و کوکم بغلش کرد و گفت_ببخشید...نگرانت کردم
و اشکایی که ات 2 هفتس تو وشاش نگه داشته بود بلاخره از روی گونش سرازیر شد ات واقعا کوک رو دوست داشت انقدری که حاظر بود بدون فک کردن جونشو براش فدا کنه ات عاشق کوک بود ولی به خاطر ادمی که تو گذشته میترسید از دستش بده
چند هفته بعد حال کوک کاملا خوب شده بود و به خونه منتقل شده بود تازه رسیده بودن که دوتا پلیس اومدن دیدن کوک و ازش سوال پرسیدن
ویو ات یکی از پلیسا اسنا بود همون پلیسی بود کن دهنشو سرویس کرده بودم فقط داشتم خدا خدا میکردم نشناسه منو
بلاخره داشتن میرفتن که پلیسه رو به ات کرو گفت
*شمااا خیلی اشنایید برام کجا دیدمتون
_نمیدونم من ادم معروفیم حتما تو تلویزیون یا هر جای بدیگه دیدی و اگه سوال دیگه ای ندارید لطفا برید کوک باید استراحت کنه
پلیسا رفتن ولی شک عجیبی تو سر پلیسه افتاد
_خوبی نفسم _خوبم ببخشید الان باید تو بالی در حال استراحت بودی نه مراقبت از من
_اشکال نداره نفسم تو هیلی مهمتر از هر چیزی عستی برام ماه عسلو میشهرفت ولی جونو نمیشه برگردوند
الانم بگیر به خواب برات سوپ درست میکنم
۱.۴k
۰۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.