رمان زیبا تر از الماس
رمان زیبا تر از الماس
پارت ۳۶
ارسلان: دیانا منو تو باید عقد کنیم بابات
دست از سرت برنمیداره بهشم گفتم دیانا زنه
منه تو کتش نمیره میگه باید شناسنامه
باشه دیانا اگه قبول نکنی با من عقد کنی من
هم شرمنده تو میشم هم ...
دیانا: ادامش و نگفت
ارسلان: دیانا من با مامانت راجب این موضوع
صحبت کردم اون از خداشه بابات باهامون
کاری نداشته باشه
پارت ۳۶
ارسلان: دیانا منو تو باید عقد کنیم بابات
دست از سرت برنمیداره بهشم گفتم دیانا زنه
منه تو کتش نمیره میگه باید شناسنامه
باشه دیانا اگه قبول نکنی با من عقد کنی من
هم شرمنده تو میشم هم ...
دیانا: ادامش و نگفت
ارسلان: دیانا من با مامانت راجب این موضوع
صحبت کردم اون از خداشه بابات باهامون
کاری نداشته باشه
- ۴.۴k
- ۱۲ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط