فریب ادامه p33
فریب ادامه p33
کوکرفت از تو یخچال دوتا از ابجو مورد علاقه ات رو برداشت و اورد یکیش رو به ات داد و یکیشم گذاشت رو صورتش
_ممنون
ات نصف بتری رو تو ی نفس بالا داد و ی فحشم گفت
_بهم گفتی سول بچه من نیست ولی اون از سر تا پا شبیه منه یکم سخته باور کنم که راست گفتی
_اره اون دخترته ولی نپرس چرا دروغ گفتم که مرده
_باشه نمیپرسم... از سیبل چه خبر
_نا پدید شده وقتی فهمید میخوام تیکه بزرگش گوشش باشه ناپدید شد و هنوز پیداش نشده
ات مکث کوتاهی گرف و با تردید پرسید نمیخوای بپرسی چرا فریبت دادم هیچ وقت وقت نشد حرف بزنیم
_میخوام بپرسم ولی میترسم کتکم بزنی
ات ریز خندید _اگه نمیزنیم بگو ات قلوشو صاف کرد و گفت
_15 سالم بود تو ی خانواده سمی بزرگ شده بودم که یهو ی نفر پیداش شدو زن کشتشون تک تک عضای خانواده دوستو فامیلام حتی حیوون خونگیمو منم میخواست بکشه ولی بعد اینکه 8 بار بهم چاقو زد و دید هنوز سر پام رید به خودش فرار کرد بعد مراسم های عزاداری خانوادم فرستادنم یتیم خونه اونجا بود که سیبل پیداش شده گفت دست داداشمه و داداشم منو بهش سپرده منو به فرزند خوندگی گرفت و به جای 8ونه بردتم به ی زیر زمین یکه همه داشتن همو پاره میکردن و دو گزینه بهم داد 1 یا برگرد یتیم خونه بدبخت شو یا بمون اینجا تعلیم ببین ماموریتاتو انجام بده انتقام برگیر و خب گذینه دو رو انتخواب کردم سالها تعلیم دیدم و کنارش به عملیتامم رسیدم تبدیل شدم به ماشین کشتار گاه هر کی که بهم میگفتنو میکشتمو شکنجش میکردم ولی ی قانون داشتم من با ادمای بی گناه و کسایی که گناهشون بخشیده میشه کاری ندارم بعد سالها و بعد ی عالمه تلاش وقتی فهمیدم خود سیبل سر پول خانوادمو کشت دیونه شدمسیبلو مثل پدرم دوست داشتم ولی خودم با دستای خودم بهش شلیک کردم ولی کیر خر زنده موند بهم ی شخصیت جدید داده بودن لی ات اسسمم و سنمم 8 سال بیشتر از سن خودم بود گذشتمو دور انداختم و زندگی پر زرگو برقی برای خودم ساختم ولی من احتیاج به نور درخشش داشتم پس با برنامه
ادامش در کامنت ها پین شده
کوکرفت از تو یخچال دوتا از ابجو مورد علاقه ات رو برداشت و اورد یکیش رو به ات داد و یکیشم گذاشت رو صورتش
_ممنون
ات نصف بتری رو تو ی نفس بالا داد و ی فحشم گفت
_بهم گفتی سول بچه من نیست ولی اون از سر تا پا شبیه منه یکم سخته باور کنم که راست گفتی
_اره اون دخترته ولی نپرس چرا دروغ گفتم که مرده
_باشه نمیپرسم... از سیبل چه خبر
_نا پدید شده وقتی فهمید میخوام تیکه بزرگش گوشش باشه ناپدید شد و هنوز پیداش نشده
ات مکث کوتاهی گرف و با تردید پرسید نمیخوای بپرسی چرا فریبت دادم هیچ وقت وقت نشد حرف بزنیم
_میخوام بپرسم ولی میترسم کتکم بزنی
ات ریز خندید _اگه نمیزنیم بگو ات قلوشو صاف کرد و گفت
_15 سالم بود تو ی خانواده سمی بزرگ شده بودم که یهو ی نفر پیداش شدو زن کشتشون تک تک عضای خانواده دوستو فامیلام حتی حیوون خونگیمو منم میخواست بکشه ولی بعد اینکه 8 بار بهم چاقو زد و دید هنوز سر پام رید به خودش فرار کرد بعد مراسم های عزاداری خانوادم فرستادنم یتیم خونه اونجا بود که سیبل پیداش شده گفت دست داداشمه و داداشم منو بهش سپرده منو به فرزند خوندگی گرفت و به جای 8ونه بردتم به ی زیر زمین یکه همه داشتن همو پاره میکردن و دو گزینه بهم داد 1 یا برگرد یتیم خونه بدبخت شو یا بمون اینجا تعلیم ببین ماموریتاتو انجام بده انتقام برگیر و خب گذینه دو رو انتخواب کردم سالها تعلیم دیدم و کنارش به عملیتامم رسیدم تبدیل شدم به ماشین کشتار گاه هر کی که بهم میگفتنو میکشتمو شکنجش میکردم ولی ی قانون داشتم من با ادمای بی گناه و کسایی که گناهشون بخشیده میشه کاری ندارم بعد سالها و بعد ی عالمه تلاش وقتی فهمیدم خود سیبل سر پول خانوادمو کشت دیونه شدمسیبلو مثل پدرم دوست داشتم ولی خودم با دستای خودم بهش شلیک کردم ولی کیر خر زنده موند بهم ی شخصیت جدید داده بودن لی ات اسسمم و سنمم 8 سال بیشتر از سن خودم بود گذشتمو دور انداختم و زندگی پر زرگو برقی برای خودم ساختم ولی من احتیاج به نور درخشش داشتم پس با برنامه
ادامش در کامنت ها پین شده
۴.۴k
۱۱ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.