رمان ملک قلبم
رمان ملک قلبم
پارت ۶۴
ارسلان، رفتم خونه دیدم دیانا از حموم دراومده دستمو دور کمرش حلقه کردم
دیانا، برگشتم دیدم ارسلان وای ارسلان ترسیدم کی اومدی
ارسلان، همین الان
دیانا، هوف سکتم دادی
ارسلان، کوچولو دیگه تموم شد
دیانا، اوهوم
ارسلان، پس امشب شیطونی میکنم
دیانا، اوهوم
ارسلان، خیلی دوست داریا
دیانا، کم نه
ارسلان، خیلی شیطونی
دیانا، کجاشو دیدی
ارسلان، اوو
دیانا، بله موهامو خشک کردم یه بولیز بنفش با یه ساپورت مشکی پوشیدم رفتم پیش ارسی
.... چند ساعت بعد به وقت شب ....
۴ تا پارت تقدیم به نگاتون
۲ نفر مونده تا ۱۴۰ تایی شدنمون و ۵ تا پارت گرفتن شما
پارت ۶۴
ارسلان، رفتم خونه دیدم دیانا از حموم دراومده دستمو دور کمرش حلقه کردم
دیانا، برگشتم دیدم ارسلان وای ارسلان ترسیدم کی اومدی
ارسلان، همین الان
دیانا، هوف سکتم دادی
ارسلان، کوچولو دیگه تموم شد
دیانا، اوهوم
ارسلان، پس امشب شیطونی میکنم
دیانا، اوهوم
ارسلان، خیلی دوست داریا
دیانا، کم نه
ارسلان، خیلی شیطونی
دیانا، کجاشو دیدی
ارسلان، اوو
دیانا، بله موهامو خشک کردم یه بولیز بنفش با یه ساپورت مشکی پوشیدم رفتم پیش ارسی
.... چند ساعت بعد به وقت شب ....
۴ تا پارت تقدیم به نگاتون
۲ نفر مونده تا ۱۴۰ تایی شدنمون و ۵ تا پارت گرفتن شما
۱۱.۵k
۱۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.