رمان ملک قلبم

رمان ملک قلبم


پارت ۶۲

ستایش، اوکی خدافظ

اردیا،خدافظ

علیرضا، دیانا جان بازم تشریف بیار

ارسلان، دیانا بدون من جایی نمیره

ستایش و علیرضا، خدافظ

اردیا،خدافظ

دیانا، ارسلان چرا اونجوری کردی

ارسلان،چه جوری

دیانا،هوف ولش کن

ارسلان، بریم خونه صحبت میکنم

دیانا، نشستیم تو ماشین بعد ۳۰ دقیقه رسیدیم

ارسلان، رفتم تو خونه لباسامون عوض کردم رفتم چایی ریختم

دیانا، هوف

ارسلان، چیشده بیا چایی بخور

دیانا، نمیدونم نمیخوام ،،زاری،،

ارسلان، چرا چت شده

دیانا، نمیدونم

ارسلان، بیا بغلم

دیانا، رفتم تو بغلش
دیدگاه ها (۰)

رمان ملک قلبم پارت ۶۳ارسلان، چته قربونت برم چرا اینجوری میکن...

رمان ملک قلبم پارت ۶۴ارسلان، رفتم خونه دیدم دیانا از حموم در...

رمان ملک قلبم پارت ۶۱ستایش، بچه ها بیاید ناهار ارسلان، کنار ...

رمان ملک قلبم پارت ۶۰دیانا، دیدی اونجوری نیست ارسلان، نباشه ...

رمان بغلی من پارت ۱۱۵و۱۱۶و۱۱۷ارسلان :یه روز نشده ناز میشیدیا...

رمان بغلی من پارت ۱۲۱و۱۲۲و۱۲۳ارسلان: محکم گوشه ای از ل*شو بو...

رمان بغلی من پارت ۶۷ارسلان: توی ماشین نشستیم که از سرد بودن ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط