عشق دروغی
عشق دروغی
پارت هفتم
(علامت ا/ت:+علامت تیهونگ:_علامت کای:&)
از دید ا/ت
برگشتم دیدم اوننننن کاسی هست بدو اگد بغلم منم
با تمام وجودم بغلش کردم و لبخند زدم
با کای من خیل وقت بود دوست بودم
و گفت میخواد خواننده شه یعنی میگی
رو به کای با تما ذوق گفتم
+کای تو اینجا آیدل شدی
&اره ا/ت تو اینجا چیکار میکنی
+من اینجا ترجمه گری می کنم
&میایی پیش گروه ماهم که
+چرا که گروهت تی اکس تی بود
&اره تو از کجا میدونی
+اممم خب فن یا گروه تی اکس تی و بایسم کای هست
&وایییییییی
خب دیگه من دیگه باید برم بیایی پیشما باشه از منشی بپرس اتاقمون کجاست بیا
+چرا که نه
&خیلی خب خداحفظ
+خداحفظ
خوشحال برگشتم دیدم وای تیهونگ خیلی عصبی و ریلکس به در تکیه داد
اصلا حواسم نبود تیهون اینجاست
_خب خانم ا/ت اصلا فکر نکنی یه وقت دوس پسرت پشتت
+راستش حواسم نبود تو هم هستی
_بله وقتی آقای کای هست چه نیازی به کیم تیهونگ هست
+هعیییییی آقای کیم تیهونگ حسودیت شده من با کای هستم
_کی چی من؟
+بله شما
_اصلا حسودیم نشده
+خب منم برم پیش کای
تیهونگ مچ دستم گرفت
_جرعت داری بری نزار تنبیه بدی برات در نظر بگیرم بیبی
+پس بگو حسودیت شد کیم تیهونگ یا اممممم ددی
_چون گفتی ددی خیلی خب باشه حسودیم شده
+آفرین پسر خوبببببب بریم دیگه
وارد اتاق شدیم که دیدم اعضا ما رو دارن نگاه میکنن
شوگا=سلام ا/ت سلام ددی حسود
+نگو حرفامون وشنید
کوک=آقای کای حالشون چطوره
جیمین=بخدا من بهشون گفتم نکن
نامجون=منم
جین=ببین فقط شوگا و کوک فال گوش وایسادن بقیه کاری نکردیم
+معلوم
رفتم رو میز نشستم و شروع کردم برای بچه ترجمه کردن
همینجوری میکردم که ساعت کاری تموم شد و رفتم خونه
که تیهونگ زنگ زد
+بله تیهونگ
_ا/ت خوابم نمیبره
+چیکار کنم من
_امممم نمیشه بیایی خونه من
+تیهونگ شب بخیر
_اما
قطع کردم گرفتم خوابیدم
که........
پارت هفتم
(علامت ا/ت:+علامت تیهونگ:_علامت کای:&)
از دید ا/ت
برگشتم دیدم اوننننن کاسی هست بدو اگد بغلم منم
با تمام وجودم بغلش کردم و لبخند زدم
با کای من خیل وقت بود دوست بودم
و گفت میخواد خواننده شه یعنی میگی
رو به کای با تما ذوق گفتم
+کای تو اینجا آیدل شدی
&اره ا/ت تو اینجا چیکار میکنی
+من اینجا ترجمه گری می کنم
&میایی پیش گروه ماهم که
+چرا که گروهت تی اکس تی بود
&اره تو از کجا میدونی
+اممم خب فن یا گروه تی اکس تی و بایسم کای هست
&وایییییییی
خب دیگه من دیگه باید برم بیایی پیشما باشه از منشی بپرس اتاقمون کجاست بیا
+چرا که نه
&خیلی خب خداحفظ
+خداحفظ
خوشحال برگشتم دیدم وای تیهونگ خیلی عصبی و ریلکس به در تکیه داد
اصلا حواسم نبود تیهون اینجاست
_خب خانم ا/ت اصلا فکر نکنی یه وقت دوس پسرت پشتت
+راستش حواسم نبود تو هم هستی
_بله وقتی آقای کای هست چه نیازی به کیم تیهونگ هست
+هعیییییی آقای کیم تیهونگ حسودیت شده من با کای هستم
_کی چی من؟
+بله شما
_اصلا حسودیم نشده
+خب منم برم پیش کای
تیهونگ مچ دستم گرفت
_جرعت داری بری نزار تنبیه بدی برات در نظر بگیرم بیبی
+پس بگو حسودیت شد کیم تیهونگ یا اممممم ددی
_چون گفتی ددی خیلی خب باشه حسودیم شده
+آفرین پسر خوبببببب بریم دیگه
وارد اتاق شدیم که دیدم اعضا ما رو دارن نگاه میکنن
شوگا=سلام ا/ت سلام ددی حسود
+نگو حرفامون وشنید
کوک=آقای کای حالشون چطوره
جیمین=بخدا من بهشون گفتم نکن
نامجون=منم
جین=ببین فقط شوگا و کوک فال گوش وایسادن بقیه کاری نکردیم
+معلوم
رفتم رو میز نشستم و شروع کردم برای بچه ترجمه کردن
همینجوری میکردم که ساعت کاری تموم شد و رفتم خونه
که تیهونگ زنگ زد
+بله تیهونگ
_ا/ت خوابم نمیبره
+چیکار کنم من
_امممم نمیشه بیایی خونه من
+تیهونگ شب بخیر
_اما
قطع کردم گرفتم خوابیدم
که........
۱۱۰.۸k
۲۴ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۰۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.