عشق دروغی
عشق دروغی
پارت چهارم
حتما فکر میکنید من و تیهونگ دیگه باهم مثل
سریالا باهم ازدواج میکنیم و تموم میشه داستان ولی اینجوری نیست
《فلش بک به یک سال پیش》
《صبح 》
از دید ا/ت
صبح از خواب بلند شدم و دیدم داخل بغل
تیهونگ هستم حس خیلی خوبی بود
خیلی خوب بهم آرامش میداد از اینکه بلخره تیهونگ مال خودم شد خیلی خوشحالم چون هر بار دختری نزدیکش میشد خیلی بد حسودیم میشد
همینجوری داشتم با خودم فکر میکردم که
تیهونگ=بیبی بیداری شدی
ا/ت=اره
تیهونگ=من از دستت ناراحتم
ا/ت=برای چی
تیهونگ=دیشب خب دیشب نزاشتی
ا/ت=خرس کوچولوی من بهت گفتم که من امادگیشو ندارم
تیهونگ=خیلی خب
ا/ت=چون تو قهری منم پس قهرم
تیهونگ=نه خواهش میکنم من اصلا کی گفته من باهت قهرم هان؟
ا/ت خندید
ا/ت=پاشو دیگه من باید برم خونه
تیهونگ=برای چی؟
ا/ت=خب برم لباس بپوشم دیگه
تیهونگ=هان؟
ا/ت=واقعا نمیفهمی میگم باید برم لباس بردارم
تیهونگ=اوکی پاشو بریم
حدود یه ربع بعد به اونه رسیدم
رفتم بالا لباسم پوشیدم لباسم یکم کوتاه بود یعنیپاهام کامل معلوم بود
رفتم پایین که تیهونگ من و دید
تیهونگ=ا/ت این چیه تو پوشیدی
ا/ت=بده
تیهونگ=عالی هست ولی پاهات خوشم نمیاد کسی تورو این مدلی ببینه
پس لطفا برو عوض کن
ا/ت=باشه
تیهونگ=وایسا منم بیام بگم چی بپوشی
با انتخاب تیهونگ لباس مناسب پوشیدم و رفتیم سوار ماشین شدیم
تیهونگ=ا/ت میشه لطفا نزدیک بچه ها نشی
ا/ت=ترجمه گر شما هستم تیه نگ من خب باید بهشون نزدیک بشم دیگا
تیهونگ=-اوففففف باشه
ا/ت=حسود
تیهونگ لبخندی زد و رفتیم سمت کمپانی
نیم ساعت گذشت که به کمپانی رسیدیم
خواستم برم که تیهونگ دستم و گرفت و باهم وارد کمپانی
شدیم کل کمپانی با تعجب ما رو نگاه میکردن
ولی تیهونگ لبخند میزد
خواستیم وارد اتاق شیم که دستم ازش حدا کردم
ا/ت=اینجا دیگه نه ته
تیهونگ=دقیق همین جا باید باشه
دوباره دستم و گرفت و وارد اتاق شدیم اعضا برگشتن ولی تا دیدن دستم داخل دست تیهونگ تعجب کردن
واییییییییییییییییییییی
داشتم از خجالت آب میشدممممممممممممپمم
این اصلا درست نیست من توی این موقیعت ها بمونمممممم
واییییی خدایااااااا
کمکمممممممم کننننننننن
داشتم دیونه میشدم
که تیهونگ چونم
گرفت و و سه لبخند مستطیلی زد و صوتی و نزدیک کرد و
جلوی اعصا و میکاپ ارتیستا
بوسید من و
که............
ببخشید انقد دیر گذاشتم و اگر بد بود عذرخواهی میکنم ممنونم از حمایتاتون
لباس اولی لباسی که خود ا/ت انتخاب کرده بود بعدی لباسی که تیهونگ براش
انتخاب کرد:)
پارت چهارم
حتما فکر میکنید من و تیهونگ دیگه باهم مثل
سریالا باهم ازدواج میکنیم و تموم میشه داستان ولی اینجوری نیست
《فلش بک به یک سال پیش》
《صبح 》
از دید ا/ت
صبح از خواب بلند شدم و دیدم داخل بغل
تیهونگ هستم حس خیلی خوبی بود
خیلی خوب بهم آرامش میداد از اینکه بلخره تیهونگ مال خودم شد خیلی خوشحالم چون هر بار دختری نزدیکش میشد خیلی بد حسودیم میشد
همینجوری داشتم با خودم فکر میکردم که
تیهونگ=بیبی بیداری شدی
ا/ت=اره
تیهونگ=من از دستت ناراحتم
ا/ت=برای چی
تیهونگ=دیشب خب دیشب نزاشتی
ا/ت=خرس کوچولوی من بهت گفتم که من امادگیشو ندارم
تیهونگ=خیلی خب
ا/ت=چون تو قهری منم پس قهرم
تیهونگ=نه خواهش میکنم من اصلا کی گفته من باهت قهرم هان؟
ا/ت خندید
ا/ت=پاشو دیگه من باید برم خونه
تیهونگ=برای چی؟
ا/ت=خب برم لباس بپوشم دیگه
تیهونگ=هان؟
ا/ت=واقعا نمیفهمی میگم باید برم لباس بردارم
تیهونگ=اوکی پاشو بریم
حدود یه ربع بعد به اونه رسیدم
رفتم بالا لباسم پوشیدم لباسم یکم کوتاه بود یعنیپاهام کامل معلوم بود
رفتم پایین که تیهونگ من و دید
تیهونگ=ا/ت این چیه تو پوشیدی
ا/ت=بده
تیهونگ=عالی هست ولی پاهات خوشم نمیاد کسی تورو این مدلی ببینه
پس لطفا برو عوض کن
ا/ت=باشه
تیهونگ=وایسا منم بیام بگم چی بپوشی
با انتخاب تیهونگ لباس مناسب پوشیدم و رفتیم سوار ماشین شدیم
تیهونگ=ا/ت میشه لطفا نزدیک بچه ها نشی
ا/ت=ترجمه گر شما هستم تیه نگ من خب باید بهشون نزدیک بشم دیگا
تیهونگ=-اوففففف باشه
ا/ت=حسود
تیهونگ لبخندی زد و رفتیم سمت کمپانی
نیم ساعت گذشت که به کمپانی رسیدیم
خواستم برم که تیهونگ دستم و گرفت و باهم وارد کمپانی
شدیم کل کمپانی با تعجب ما رو نگاه میکردن
ولی تیهونگ لبخند میزد
خواستیم وارد اتاق شیم که دستم ازش حدا کردم
ا/ت=اینجا دیگه نه ته
تیهونگ=دقیق همین جا باید باشه
دوباره دستم و گرفت و وارد اتاق شدیم اعضا برگشتن ولی تا دیدن دستم داخل دست تیهونگ تعجب کردن
واییییییییییییییییییییی
داشتم از خجالت آب میشدممممممممممممپمم
این اصلا درست نیست من توی این موقیعت ها بمونمممممم
واییییی خدایااااااا
کمکمممممممم کننننننننن
داشتم دیونه میشدم
که تیهونگ چونم
گرفت و و سه لبخند مستطیلی زد و صوتی و نزدیک کرد و
جلوی اعصا و میکاپ ارتیستا
بوسید من و
که............
ببخشید انقد دیر گذاشتم و اگر بد بود عذرخواهی میکنم ممنونم از حمایتاتون
لباس اولی لباسی که خود ا/ت انتخاب کرده بود بعدی لباسی که تیهونگ براش
انتخاب کرد:)
۱۴۵.۵k
۲۲ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.