پارت دو فصل ۲ زندگی جونگمه
پارت دو فصل ۲ زندگی جونگمه
یونجو:یااااااه😡خفه میشی یا خفت کنم
گونگ:تو خودتو خفه کن دیونه زنجیرهای
-یونجو یدونه خوابوند دم گوش گونگ
گونگ هم کوبید تو دل یونجو
جه کانگ:یاه گونگ😤
گونگ:تو چیمیگی
جه کانگ:بس کن و یکم ادب داشته باش😠
یونجو از دست جه کانگ و گونگ گرفت و گفت:وای ول کنید الان دعوا میشه
(جه کانگ صورت لاغر و سفیدی داشت)صورت جهکانگ از خجالت قرمز شد(کیوت شد🥺)
-و از اینور هم تو خونه تهیونگ بحث این بود که اون موقعی که تو پاریس جونگمه و کوک تصادف کردن از قصد بود یانه
جونگمه:من اصلا جلو رو ندیدم
کوک:الان منظورت اینه تقصیر من بود
جونگمه:من نگفتم تقصیر تو عه
اوهان:کوک اگه تقصیر تو نبود چرا تصادف کردید
تهیونگ:اگه تقصیر کوک بود خودش بستری نمیشد
جونگمه:الان یعنی میگی من خوشحال بودم کوک بستری شده بود
تهیونگ:من کی گفتم خوشحال بودی
اوهان:تهیونگ تو چشم نداشتی حال جونگمه وقتی کوک تصادف کرد رو ببینی
کوک:اگه چشم نداشت اونروز نمیزد دم گوش من و جونگمه رو بر نمیداشت ببره
جونگمه:آقا اصلا من با ماشین زدم به کوک
تهیونگ:چه عجب اعتراف کردی
کوک:نه خیرم جونگمه نزد به من من حواسم نبود
اوهان:به نظرتون این الان جشن یا جنگ
تهیونگ:هیم راست میگی
جونگمه:یاه کوک!
کوک:جان
جونگمه:یه زنگ به یونجو بزن ببین چیکار میکنن
-کوک زنگ زد به یونجو
کوک:الو
یونجو:الو سلام بابا
-صدای تیر میومد
کوک:صدای چیه میاد😨
یونجو:مگه مامان نگفت بریم گیم نت
کوک:عا
یونجو:کاری نداری من باید برم
کوک:نه فقط زنگ زدم گوشیت رو جواب بده
یونجو:چشم
-کوک تلفن رو قطع کرد
جونگمه:چی شد؟
کوک:هیچی مگه خودت نگفتی برن گیم نت
جونگمه:آها آره اصلا انقدر تو در تو شد قاطی کردم
اوهان:جونگمه!
جونگمه:هیم
اوهان:تو آدم فضایی؟
جونگمه:وا🤨
اوهان:باور کن الان هرکی جای تو میبود دور از جونت میمرد هیچ جنازش هم باقی نمیموند
جونگمه:چندبار یکی یه چیز بهم گفت نتونستم بمیرم
اوهان:کی و چی گفت
جونگمه:کوک.بهم گفت اگه من بمیرم اونم میمیره
اوهان:😲وای،شما دیگه زیادی همو دوست دارید
-کوک سرش رو گذاشت رو شونه جونگمه
کوک:جونگمه کسیه که واقعا به فکرمه
تهیونگ:از کجا اینقدر مطمئنی
کوک: اولین روزی که منیجرم شده بود همون موقعی که سر فیلمبرداری اوفتادم تو آب و نجاتم داد
یونجو:یااااااه😡خفه میشی یا خفت کنم
گونگ:تو خودتو خفه کن دیونه زنجیرهای
-یونجو یدونه خوابوند دم گوش گونگ
گونگ هم کوبید تو دل یونجو
جه کانگ:یاه گونگ😤
گونگ:تو چیمیگی
جه کانگ:بس کن و یکم ادب داشته باش😠
یونجو از دست جه کانگ و گونگ گرفت و گفت:وای ول کنید الان دعوا میشه
(جه کانگ صورت لاغر و سفیدی داشت)صورت جهکانگ از خجالت قرمز شد(کیوت شد🥺)
-و از اینور هم تو خونه تهیونگ بحث این بود که اون موقعی که تو پاریس جونگمه و کوک تصادف کردن از قصد بود یانه
جونگمه:من اصلا جلو رو ندیدم
کوک:الان منظورت اینه تقصیر من بود
جونگمه:من نگفتم تقصیر تو عه
اوهان:کوک اگه تقصیر تو نبود چرا تصادف کردید
تهیونگ:اگه تقصیر کوک بود خودش بستری نمیشد
جونگمه:الان یعنی میگی من خوشحال بودم کوک بستری شده بود
تهیونگ:من کی گفتم خوشحال بودی
اوهان:تهیونگ تو چشم نداشتی حال جونگمه وقتی کوک تصادف کرد رو ببینی
کوک:اگه چشم نداشت اونروز نمیزد دم گوش من و جونگمه رو بر نمیداشت ببره
جونگمه:آقا اصلا من با ماشین زدم به کوک
تهیونگ:چه عجب اعتراف کردی
کوک:نه خیرم جونگمه نزد به من من حواسم نبود
اوهان:به نظرتون این الان جشن یا جنگ
تهیونگ:هیم راست میگی
جونگمه:یاه کوک!
کوک:جان
جونگمه:یه زنگ به یونجو بزن ببین چیکار میکنن
-کوک زنگ زد به یونجو
کوک:الو
یونجو:الو سلام بابا
-صدای تیر میومد
کوک:صدای چیه میاد😨
یونجو:مگه مامان نگفت بریم گیم نت
کوک:عا
یونجو:کاری نداری من باید برم
کوک:نه فقط زنگ زدم گوشیت رو جواب بده
یونجو:چشم
-کوک تلفن رو قطع کرد
جونگمه:چی شد؟
کوک:هیچی مگه خودت نگفتی برن گیم نت
جونگمه:آها آره اصلا انقدر تو در تو شد قاطی کردم
اوهان:جونگمه!
جونگمه:هیم
اوهان:تو آدم فضایی؟
جونگمه:وا🤨
اوهان:باور کن الان هرکی جای تو میبود دور از جونت میمرد هیچ جنازش هم باقی نمیموند
جونگمه:چندبار یکی یه چیز بهم گفت نتونستم بمیرم
اوهان:کی و چی گفت
جونگمه:کوک.بهم گفت اگه من بمیرم اونم میمیره
اوهان:😲وای،شما دیگه زیادی همو دوست دارید
-کوک سرش رو گذاشت رو شونه جونگمه
کوک:جونگمه کسیه که واقعا به فکرمه
تهیونگ:از کجا اینقدر مطمئنی
کوک: اولین روزی که منیجرم شده بود همون موقعی که سر فیلمبرداری اوفتادم تو آب و نجاتم داد
۱۳.۴k
۲۹ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.