رمان رویای من
رمان رویای من
پارت ۹۷
ارسلان، گوجه وردار خورد کن
دیانا، باش
ارسلان، ازدواج که کردیم دیگه آقا ارسلان غذا درس نمیکنه ها حواستو جمع کن دیانا خانم
دیانا، عه یعنی چی میزنمتا
ارسلان، دلت نمیاد آخه
دیانا، اصلا میرم میشم کارتون نگاه میکنم
ارسلان، بچه کوچولو
دیانا، 😡 ارسلان تو حواستو جمع کن که که بجای تالار تو قبرستون نباشی
ارسلان، وای وای وای ترسیدم منو نترسون
دیانا، چاقو رو آروم کوبیدم به تخته و گفتم
عه باشه منم قهرم کیفمو از رو مبل برداشتم
و رفتم تو اتاق بالا که اتاق خود ارسلان بود
وای چرا اتاقش سرده ولی اشکال نداره اوکیه
پارت ۹۷
ارسلان، گوجه وردار خورد کن
دیانا، باش
ارسلان، ازدواج که کردیم دیگه آقا ارسلان غذا درس نمیکنه ها حواستو جمع کن دیانا خانم
دیانا، عه یعنی چی میزنمتا
ارسلان، دلت نمیاد آخه
دیانا، اصلا میرم میشم کارتون نگاه میکنم
ارسلان، بچه کوچولو
دیانا، 😡 ارسلان تو حواستو جمع کن که که بجای تالار تو قبرستون نباشی
ارسلان، وای وای وای ترسیدم منو نترسون
دیانا، چاقو رو آروم کوبیدم به تخته و گفتم
عه باشه منم قهرم کیفمو از رو مبل برداشتم
و رفتم تو اتاق بالا که اتاق خود ارسلان بود
وای چرا اتاقش سرده ولی اشکال نداره اوکیه
۴.۴k
۰۵ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.