🍁Part 21🍁
🍁Part_21🍁
🦇❤️آغوش گرم تو❤️🦉
🦇ارسلان🦇
دیانا امشب بیا خونه من تو رو خدا
دیانا:ارسلان نمیشع نمیتونم بابام نمیزارع
منو ببر خونمون
ارسلان:دیاناااا لطفا همین امشب خواهش میکنم🥺
دیانا:دهنت سرویس ک همش دلمو ب دس میاری
ارسلان:وای وای وای دیانا عاشقتم بعد رفتم لپشو محکم بوسیدم
دیانا:آخ لپم...بزا زنگ بزنم مامانم
ارسلان:پریدم بالا و گفتم یسسسس
دیانا:یع دیقه بشین بچه تا زنگ بزنم
ارسلان:من بچه نیستم چون بچه میخوام
دیانا:اصن زنگ نمیزنم باهاتم قهرم بشعور حیا کن هنوز حتی نامزدم نیستیم ت بچه میخوای
ارسلان:ببخشید گوه خوردم اصن تو رو تخت بخواب من رو کاناپه ی تو حال میخوابم
دیانا:بازم دهنت سرویس...زنگ زدم ب مامانم
♥️مکالمه دیانا و مامانش♥️
دیانا:الو سلام مامان❤️
مهناز:سلام و کوفت کجایی ساعت و دیدی پدصگ
دیانا:بابا اونجا نشسته داری بعش فحش میدی
مهناز:خفه شو امشب حق ندارییی بیای خونه ک خونه نیکا هم نمیری گوشیو بدع نیکا
دیانا:دست پاچه شده بودم گفتم ر..رفته ددستشویی
مهناز:صب میکنم تا بیادد
دیانا:عه نیکا اومد
مهناز:نیکاااا (با داد)امشب دیانا رو تو خونت راه نده باید تنبیه بشهههه راش ندهههه حق نداری راش بدی
دیانا:ال...
♥️پایان مکالمه♥️
🦇دیانا🦇
ارسلان:چی شد دیا
دیانا:خودش زود تر از من گف امشب خونه نیا😐
ارسلان:وات د فاک خب کامل توضیح بدع
دیانا:گف امشب حق نداری بیای خونه و پیش نیکا هم نمیتونی بری 😐
ارسلان: هورااا بپر کولم😁
دیانا:ناموصن دیوونه ای بعد وایسادم رو سنگ گفتم بیا اینجا کولم کن ارسی
ارسلان:فدای ارسی گفتنت دیام😘
دیانا:من فدای دیا گفتنت برم عشقممم
ارسلان:آخ دیا بیا کولم کارت دارم بدو دیگع طاقت ندارم
دیانا:رفتم سر کول ارسلان
❤️❤️❤️
لایک و کامنت فراموش نشع 😉
🦇❤️آغوش گرم تو❤️🦉
🦇ارسلان🦇
دیانا امشب بیا خونه من تو رو خدا
دیانا:ارسلان نمیشع نمیتونم بابام نمیزارع
منو ببر خونمون
ارسلان:دیاناااا لطفا همین امشب خواهش میکنم🥺
دیانا:دهنت سرویس ک همش دلمو ب دس میاری
ارسلان:وای وای وای دیانا عاشقتم بعد رفتم لپشو محکم بوسیدم
دیانا:آخ لپم...بزا زنگ بزنم مامانم
ارسلان:پریدم بالا و گفتم یسسسس
دیانا:یع دیقه بشین بچه تا زنگ بزنم
ارسلان:من بچه نیستم چون بچه میخوام
دیانا:اصن زنگ نمیزنم باهاتم قهرم بشعور حیا کن هنوز حتی نامزدم نیستیم ت بچه میخوای
ارسلان:ببخشید گوه خوردم اصن تو رو تخت بخواب من رو کاناپه ی تو حال میخوابم
دیانا:بازم دهنت سرویس...زنگ زدم ب مامانم
♥️مکالمه دیانا و مامانش♥️
دیانا:الو سلام مامان❤️
مهناز:سلام و کوفت کجایی ساعت و دیدی پدصگ
دیانا:بابا اونجا نشسته داری بعش فحش میدی
مهناز:خفه شو امشب حق ندارییی بیای خونه ک خونه نیکا هم نمیری گوشیو بدع نیکا
دیانا:دست پاچه شده بودم گفتم ر..رفته ددستشویی
مهناز:صب میکنم تا بیادد
دیانا:عه نیکا اومد
مهناز:نیکاااا (با داد)امشب دیانا رو تو خونت راه نده باید تنبیه بشهههه راش ندهههه حق نداری راش بدی
دیانا:ال...
♥️پایان مکالمه♥️
🦇دیانا🦇
ارسلان:چی شد دیا
دیانا:خودش زود تر از من گف امشب خونه نیا😐
ارسلان:وات د فاک خب کامل توضیح بدع
دیانا:گف امشب حق نداری بیای خونه و پیش نیکا هم نمیتونی بری 😐
ارسلان: هورااا بپر کولم😁
دیانا:ناموصن دیوونه ای بعد وایسادم رو سنگ گفتم بیا اینجا کولم کن ارسی
ارسلان:فدای ارسی گفتنت دیام😘
دیانا:من فدای دیا گفتنت برم عشقممم
ارسلان:آخ دیا بیا کولم کارت دارم بدو دیگع طاقت ندارم
دیانا:رفتم سر کول ارسلان
❤️❤️❤️
لایک و کامنت فراموش نشع 😉
۶.۷k
۲۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.