fake taehyung
fake taehyung
Part*⁴⁵
یک ماه بعد
تهیونگ:ا/ت
ا/ت:جانم چیشده
تهیونگ: تهرونا میخواد یومی بیاره اینجا تو که کار نداری؟
ا/ت؛نه بهش بگو بیارش
تهیونگ: گفتم دم درن
ا/ت: توهم میخوای بری
تهیونگ: نه میخوام بمونم
ا/ت: شوخی نمیکنم با من جدی عصبانی باش
تهیونگ: مطمئنی عصبانی باشم
ا/ت: اره
تهیونگ: باشه دیگه عصبانی میشم تا فردا توهم حق نداری چیزی بگی
ا/ت: چرا
تهیونگ: همین که گفتم الانم یومی میاد خیلی خوب ازش مراقبت میکنی ببینم گریه کرده خودت میدونی فهمیدی
ا/ت: تهیونگ
تهیونگ: هیچی نگو
ا/ت: عزیزم صبر کن شوخی کردم
تهیونگ: تهرونا بیا داخل
تهرونا: سلام
ا/ت: سلام عزیزم
تهرونا:اجی کار داشتم نمیتونستم ازش مراقبت کنم
ا/ت: باشه حالا چرا برای من توضیح میدی یومی بده من
تهرونا: خیلی ممنون
ا/ت: خواهش میکنم عزیزم منم تنهام حوصلم سر میره دیگه
تهرونا: خب من برم
تهیونگ: کجا میری خودم میرسونمت
تهرونا: نه خودم میرم جیبو منتظره
ا/ت:عزیزم گوشیتو بردی؟
تهیونگ: به تو چه اونجا بهم زنگ نزنیا
ا/ت: چرا؟
تهیونگ: همین که گفتم ساکت هیچی نگو رو حرف من حرف نزن بگو ببخشید
ا/ت: چرا بگم
تهیونگ: نمیگی نه باشه خب من رفتم
تهرونا: ا/ت تهیونگ همیشه اینجوری رفتار میکنه باهات
ا/ت: راستش حالا ولش کن بعد توضیح میدم
تهرونا: باشه خب خدافظ
ا/ت: خدافظ
یومی خواب بود گذاشتمش تو اتاق پیشش نشستم
#فیک
#سناریو
Part*⁴⁵
یک ماه بعد
تهیونگ:ا/ت
ا/ت:جانم چیشده
تهیونگ: تهرونا میخواد یومی بیاره اینجا تو که کار نداری؟
ا/ت؛نه بهش بگو بیارش
تهیونگ: گفتم دم درن
ا/ت: توهم میخوای بری
تهیونگ: نه میخوام بمونم
ا/ت: شوخی نمیکنم با من جدی عصبانی باش
تهیونگ: مطمئنی عصبانی باشم
ا/ت: اره
تهیونگ: باشه دیگه عصبانی میشم تا فردا توهم حق نداری چیزی بگی
ا/ت: چرا
تهیونگ: همین که گفتم الانم یومی میاد خیلی خوب ازش مراقبت میکنی ببینم گریه کرده خودت میدونی فهمیدی
ا/ت: تهیونگ
تهیونگ: هیچی نگو
ا/ت: عزیزم صبر کن شوخی کردم
تهیونگ: تهرونا بیا داخل
تهرونا: سلام
ا/ت: سلام عزیزم
تهرونا:اجی کار داشتم نمیتونستم ازش مراقبت کنم
ا/ت: باشه حالا چرا برای من توضیح میدی یومی بده من
تهرونا: خیلی ممنون
ا/ت: خواهش میکنم عزیزم منم تنهام حوصلم سر میره دیگه
تهرونا: خب من برم
تهیونگ: کجا میری خودم میرسونمت
تهرونا: نه خودم میرم جیبو منتظره
ا/ت:عزیزم گوشیتو بردی؟
تهیونگ: به تو چه اونجا بهم زنگ نزنیا
ا/ت: چرا؟
تهیونگ: همین که گفتم ساکت هیچی نگو رو حرف من حرف نزن بگو ببخشید
ا/ت: چرا بگم
تهیونگ: نمیگی نه باشه خب من رفتم
تهرونا: ا/ت تهیونگ همیشه اینجوری رفتار میکنه باهات
ا/ت: راستش حالا ولش کن بعد توضیح میدم
تهرونا: باشه خب خدافظ
ا/ت: خدافظ
یومی خواب بود گذاشتمش تو اتاق پیشش نشستم
#فیک
#سناریو
۲۷.۸k
۳۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.