criminal case part11 🕖📔🎞️🖋️
criminal case part11 🕖📔🎞️🖋️
از زبان ات ادامه فلش بک
➖: حواسم بهت هست که کجا میری و چیکار میکنی خانوم جئون
بعد از یه خط و نشون که یادآوره شکستن تخت بیچارست اجازه داد برم
وقتی ازش دور شدم و هیونجینو یواشکی میپاییدم تو همین لحظه حس کردم که سفر بهم نزدیک شد طوری که نفسای گرمش گوشمو قلقلک می داد
تهیونگ: ات نمی تونم جونگ کوک رو پیدا کنم
برنامه عوض شده این یه تلست هیونجین از قبل می دونست ما اینجاییم
چشام داشت مثل جغد از حدقه در می اومدم سریع برگشتم سمتش که موهای لخت و بلندم یه شلاق درست و حسابی تو صورت خوش تیپش زد
➕: جونگ کوک کجاست؟ باید همین الان پیداش کنی
تهیونگ: هیونجین کجاست؟
هیونجین؟ نکنه... نه باید عجله کنم
اطراف کلاب رو گشتم همه ی افرادو برسی کردم اما وقتی به فضای باز کلاب رسیدم از بالای پشت بوم کلاب که دید واضحی نداشت دیدم یه تک تیر انداز جونگ کوک رو هدف گرفته
چون پشت جونگ کوک بهش بود متوجش نشد بخاطر همین داد زدم تا صدامو بشنوه
➕: جونگ کوککککک
تا برگرده با سرعت رعد و برق خودمو بهش رسوندم که صدای شلیک اسلحه به گوشم رسید
از شدتی که پریدم تو بغلش افتادیم رو زمین بعد از اینکه جونگ کوک متوجه شد برگشت سمتش که با هیونجین مواجه شد
هیونجین با خنده های شیطانیش قدم به قدم آروم بهمون نزدیک شد که بالاخره یه جا توقف کرد
هیونجین: خب... خب... خب....
جونگ کوک برای بار سوم تو تلم افتادی اینبار کی می خواد نجات بده؟
➖: هیونجین... (ولوم صداش طوری بود که حتی منم ترسیدم چه فکری تو سرش داره)
هیونجین: چه کاری دیگه از دستت برمیاد؟ تو الان بی دفاعی
من که متوجه نشدم اما جونگ کوک خنده شیطانی زد که نمی دونم از کجا پیداش شد
➖: من همیشه یه قدم جلو ترم (بعد از اینکه اینو گفت صدای شلیک اسلحه از پشت سر هیونجین به گوشم رسید که دیدم تهیونگه)
بعد از اینکه صدای شلیک اسلحه از هر دو طرفو شنیدم هیونجین چاره دیگه ای بجز فرار نداشت
نمی خواستم جونگ کوک متوجه چیزی شه اما تا خواست بره دنبال هیونجین دیگه نتونستم تحمل کنم
تعادلم رو از دست دادم و دست و پا افتادم رو زمین
➕: جونگ... کوکک....
جونگ کوک برگشت سمتم که لکه ی خون رو که لباسمو کثیف کرده بود دید
➖: ات.... (نگرانه اما هنوز عکسالعملی نداره چون تصور اینکه ات این همه مدت دردو تحمل کرده براش سخته)
بعد از چند ثانیه ات توان باز نگه داشتن چشمامو نداشت و تماماً سیاهی مطلق...
پایان فلش بک
شرط
۱۲۵ لایک ۱۵۰ کام درباره ی فیک و این پارت نه یهما ۲۹۴۸۷ 🍭🍭 بعدییییی
از زبان ات ادامه فلش بک
➖: حواسم بهت هست که کجا میری و چیکار میکنی خانوم جئون
بعد از یه خط و نشون که یادآوره شکستن تخت بیچارست اجازه داد برم
وقتی ازش دور شدم و هیونجینو یواشکی میپاییدم تو همین لحظه حس کردم که سفر بهم نزدیک شد طوری که نفسای گرمش گوشمو قلقلک می داد
تهیونگ: ات نمی تونم جونگ کوک رو پیدا کنم
برنامه عوض شده این یه تلست هیونجین از قبل می دونست ما اینجاییم
چشام داشت مثل جغد از حدقه در می اومدم سریع برگشتم سمتش که موهای لخت و بلندم یه شلاق درست و حسابی تو صورت خوش تیپش زد
➕: جونگ کوک کجاست؟ باید همین الان پیداش کنی
تهیونگ: هیونجین کجاست؟
هیونجین؟ نکنه... نه باید عجله کنم
اطراف کلاب رو گشتم همه ی افرادو برسی کردم اما وقتی به فضای باز کلاب رسیدم از بالای پشت بوم کلاب که دید واضحی نداشت دیدم یه تک تیر انداز جونگ کوک رو هدف گرفته
چون پشت جونگ کوک بهش بود متوجش نشد بخاطر همین داد زدم تا صدامو بشنوه
➕: جونگ کوککککک
تا برگرده با سرعت رعد و برق خودمو بهش رسوندم که صدای شلیک اسلحه به گوشم رسید
از شدتی که پریدم تو بغلش افتادیم رو زمین بعد از اینکه جونگ کوک متوجه شد برگشت سمتش که با هیونجین مواجه شد
هیونجین با خنده های شیطانیش قدم به قدم آروم بهمون نزدیک شد که بالاخره یه جا توقف کرد
هیونجین: خب... خب... خب....
جونگ کوک برای بار سوم تو تلم افتادی اینبار کی می خواد نجات بده؟
➖: هیونجین... (ولوم صداش طوری بود که حتی منم ترسیدم چه فکری تو سرش داره)
هیونجین: چه کاری دیگه از دستت برمیاد؟ تو الان بی دفاعی
من که متوجه نشدم اما جونگ کوک خنده شیطانی زد که نمی دونم از کجا پیداش شد
➖: من همیشه یه قدم جلو ترم (بعد از اینکه اینو گفت صدای شلیک اسلحه از پشت سر هیونجین به گوشم رسید که دیدم تهیونگه)
بعد از اینکه صدای شلیک اسلحه از هر دو طرفو شنیدم هیونجین چاره دیگه ای بجز فرار نداشت
نمی خواستم جونگ کوک متوجه چیزی شه اما تا خواست بره دنبال هیونجین دیگه نتونستم تحمل کنم
تعادلم رو از دست دادم و دست و پا افتادم رو زمین
➕: جونگ... کوکک....
جونگ کوک برگشت سمتم که لکه ی خون رو که لباسمو کثیف کرده بود دید
➖: ات.... (نگرانه اما هنوز عکسالعملی نداره چون تصور اینکه ات این همه مدت دردو تحمل کرده براش سخته)
بعد از چند ثانیه ات توان باز نگه داشتن چشمامو نداشت و تماماً سیاهی مطلق...
پایان فلش بک
شرط
۱۲۵ لایک ۱۵۰ کام درباره ی فیک و این پارت نه یهما ۲۹۴۸۷ 🍭🍭 بعدییییی
۳۹.۶k
۱۶ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.