خیانت

#خیانت
#pt12
_اگه تو طوریت میشد چی؟میدونی اگه نمی‌فهمیدم تو بودی که اون کوفتی رو میخوردی هرکی بخواد جدامون کنه و از زمین محو میکنم
کارینا از تو بغل کوک بیرون
_انقدر معصوم و معربون نباش
+من فقط میگم با تمام بدی ها مامانت تو کوتاه بیا تو پدر مادر داری ولی من ندارم شایدم درکی ندارم اما میگم بخاطر منم که شده کوتاه بیا
_تو همیشه با درکی همیشه باشه بخاطر تو
کوک لبایه کارینا رو بوسید و از هم جدا شدن و تا دم دمایه صبح با ماشین باهم دور میزدن و میخندیدن رفتن لب دریا و کله باهم بازی کردن اما اونا نمیدونست چه سرنوشت و آینده شومی در انتظارشونه ممکنه همین لبخندا و خندهایه ساده تبدیل به حسرت بشه آدما بعضی وقتی از یه جایی عبور میکنن یه جایی که واسشون حسرت میشه تو بین همه آدما به یه نفر اعتماد می‌کنی ولی نمیدونی همون آدم ممکنه باعث ضربه بشه همیشه باید برای هرچیزی آماده بود هر حادثه ای هر اشتباهی اینجوری نیست که آره اون قرار نیست عوض شه مثلا خود مادر کوک دیدید که چقدر منطق چرتی داره و دیدید که سانا و مادرش چقدر عقده این اینا همش واسه یه اتفاق یه ضربه روحیه البته بستگی به تربیت هم داره
حالا شما فکر میکنید آیا کوک هم جزو همون آدمایه پلید زندگی میشه؟
دیدگاه ها (۱)

#خیانت #pt13=شما دوتا مشکلتون با اون دختر چیه؟ع.ک:مامان دختر...

#خیانت #pt14کوک متوجه کلافگی و بی حوصلگی کارینا شده بود رویه...

#خیانت #pt11کوک ابروشو بالا انداخت و روبه سانا گفت _چطوره خو...

#خیانت‌#pt10کارینا داشت به کمک خدمتکارا شام درست میکرد تا کو...

ازدواج از روی اجبار۲ پارت ۱۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط