Part131
#Part131
#آدمای_شرطی
🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸
نفسهاش به گردنم میخورد و قلقلکم میومد، با صدای بلند زدم زیر خنده
_ اِ نکن ، قلقلکم میاد
فوت کرد زیر گوشم که با صدای بلند خندیدم
صدام تو اون سکوت که فقط از دور صدای موتور هواپیما به گوش میرسید، پیچیده بود
انقدر بهم چسبیده بودیم و محکم مارو بسته بودند که نمیتونستم تکون بخورم و خیلی چیزها رو هم حس میکردم...
همش تو اون فاصله وول میخوردم، از چیزی که حس میکردم جای اینکه خجالت بکشم بیشتر خندم میومد
و اونم بیشتر زیر گوشم فوت میکرد
جیغ بلندی کشیدم و با قهقهه گفتم
_ سام تورو خدا بسه !
کم کم شل شد، نفسهاش تغییر کرد...
+ شیرین؟
انقدر قلقلک داده بود نفس نفس میزدم، هنوز خیلی با زمین فاصله داشتیم...
_ جانم؟
اروم زمزمه کرد
+ میدونی بدجور میخوامت؟
با سرتقی گفتم
_ من اون فیلم رو میخوام ببینم بعد از اون میدونم!
پوف کلافه ای کشید
+ قول میدی وقتی فهمیدی حرص نخوری و تصمیم بچه گانه وعجولانه ای نگیری؟!
نمیدونم چرا مطمئن بودم باهاش میمونم
من میخواستم خیلی بیشتر از اینا این مرد مرموز رو بشناسم... نمیدونم چی میشه ولی
+ سام، بذار فیلم رو ببینم این حق منه!
پوف کلافه ای کشید...
_ امشب میخوام تکلیفمون مشخص بشه! همین امشب فیلم رو برات میارم
لبخندی زدم
لبخندی زدم
ته دلم میدونستم یه چیز عجیب در انتظارمه ولی بازم من شروع این رابطه ی عاشقانه و عجیب غریب رو میخواستم
من این مرد مرموز رو میخواستم
#آدمای_شرطی
🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸
نفسهاش به گردنم میخورد و قلقلکم میومد، با صدای بلند زدم زیر خنده
_ اِ نکن ، قلقلکم میاد
فوت کرد زیر گوشم که با صدای بلند خندیدم
صدام تو اون سکوت که فقط از دور صدای موتور هواپیما به گوش میرسید، پیچیده بود
انقدر بهم چسبیده بودیم و محکم مارو بسته بودند که نمیتونستم تکون بخورم و خیلی چیزها رو هم حس میکردم...
همش تو اون فاصله وول میخوردم، از چیزی که حس میکردم جای اینکه خجالت بکشم بیشتر خندم میومد
و اونم بیشتر زیر گوشم فوت میکرد
جیغ بلندی کشیدم و با قهقهه گفتم
_ سام تورو خدا بسه !
کم کم شل شد، نفسهاش تغییر کرد...
+ شیرین؟
انقدر قلقلک داده بود نفس نفس میزدم، هنوز خیلی با زمین فاصله داشتیم...
_ جانم؟
اروم زمزمه کرد
+ میدونی بدجور میخوامت؟
با سرتقی گفتم
_ من اون فیلم رو میخوام ببینم بعد از اون میدونم!
پوف کلافه ای کشید
+ قول میدی وقتی فهمیدی حرص نخوری و تصمیم بچه گانه وعجولانه ای نگیری؟!
نمیدونم چرا مطمئن بودم باهاش میمونم
من میخواستم خیلی بیشتر از اینا این مرد مرموز رو بشناسم... نمیدونم چی میشه ولی
+ سام، بذار فیلم رو ببینم این حق منه!
پوف کلافه ای کشید...
_ امشب میخوام تکلیفمون مشخص بشه! همین امشب فیلم رو برات میارم
لبخندی زدم
لبخندی زدم
ته دلم میدونستم یه چیز عجیب در انتظارمه ولی بازم من شروع این رابطه ی عاشقانه و عجیب غریب رو میخواستم
من این مرد مرموز رو میخواستم
۶.۹k
۲۷ اسفند ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.