لجباز جذابP52
لجباز_جذابP52
×ببینم نکنه دوست داری یکم کتک بخوری؟ هاااااااا... اگه دوست داری بگوو خودم کارتو تموم کنم
ملیسا: حتی با مهربونیم نمیشه باهاشون برخورد کرد.. میبینین..؟
+اگه دوست دارید باهاتون دعوا نکنیم گورتونو گم کنین..
ملیسا: بفرماااا از نظر ادب صفر.. واسه همین کسی با شما دوست نمیشهه
+خخخ خیلی تاثیر گذار بوود... حالا بزن به چاکک
ملیسا: ببییییین من توی زندگیم اشغالایی مثل شمارو حتی برا اشغالی هم قبول ندارم جاتون یه اشغالی هم بد تره..
×خفه میشی یا خفت کنم..؟
+بازم دنبال شرری اره؟
÷بس کنید.. ملیساااا بیا باهات کار دارم
×نه خیر کجا بیاد؟
÷کارش دارم
×کارتو اینجا بگووو
ملیسا: خودم زبون دارم.. نه خیر نمیام
مدیر: بازم که دعوااا.. شما ها دست بر نمیدارید.. همتون دفتر..
+ببین هر چی اتیشه از گوور تو بلند میشههه
ملیسا: دهنتو ببند بابا... هرزه
+چیگفتی؟ به من میگی هرزه؟ هرزه منم یا تو که هر شب با یکی دوست میشی...
÷بس کنییید...
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
مدیر: همتون تنبیهین...
ملیساا تو اشغالای مدرسه رو جمع میکنی...
+خخخ..
ات تو هم کمکش میکنی... حواسم هست از توی دوربین چک میشه هر کس کم کاری کنه بهش بیش تر کار میدیمم.. آیو تو هم میبرشون تو سطل زباله..
همتون فهمیدین؟
_سلام چیری شده؟
مدیر: کوک تو چزا اینجایی؟
_میشه از طرف من بخشیده بشن؟
مدیر: نه خیر
_بخاطر من دعوا کردن.. حالا میشه من تنبیه شمم
ملیسا: نگوووو کوک من هر کاری کردمم بخاطر تو بوودهه
دختره پر رو جلوی مدییییررررر...
_میشه باعث و بانیشو تنبیه کنید؟
مدیر: دهه مگه حرف میزنن..
_میتونیم از بچه های مدرسه بپرسیمم
مدیر: بپرس..
یکی از دخترا: واقعیتش..... ملیسا شرووع کرد اومد جای ات و آیو
مدیر: ملیسااا... زوود باش معذرت خواهی کن...
ملیسا: اونا دعوا رو شروع کردن
+عزیزم ما دعوا نکردیم
ملیسا: به من نگوو عزیزم... چندش
هففف فکر واقعا ازش خیلی خوشم میاددد...
مدیر: ات و آیو رو بخشیدم اما دیگه تکرار نشه..
_ممنون...
+مننونم مدیر
مدیر: برید..
ــــــــــــــــــــــــــــ
×اخیششش اگه تو نبودی الان ما داشتیم اشغالا رو جمع میکردیم..
_خیلی خب دردسر درست نکنید...
+جونگ کوک
_چیه؟
+میشه حرف بزنیم؟
_الان کار دارم باشه بعدا
+زوود تموم میشه
×یااا تو که برا ات همیشه وقت داشتی...
کوک دستمو گرفت و رفتیم توی یک اتاق..
_خبب بگوو
+ناراحتی؟
_مگه تو نگفتی دیگه نزدیکم نشو کاری به کارم نداشته باش؟
+چرا
_خب.. پس باید برات روشن باشه
+تو منو دوست داری؟
_شرمنده وقتتت تموم شد من دیگه میرمم..
+واستااا... جونگ کوک چیزی ناراحتت کرده؟
_نهه
+چرا ناراحتی..
_نیستم ات... نیستم.. دیگه سمتم نیا..
+حرف اخرته؟...... اگه تو اینجوری میخوای باشه تا ابد از جلوی چشمتو خانوادت گم میشمم..
بعد از این حرف از اتاق زدم بیروون و اومدم توی کلاس.. بعد از کلاس هم اومدم خونههه...
ـــــــــــــــــــــــ
+سلام مامان..
$سلام چطوری مدرسه خوب بوود؟
+عالییی بوود... مامان
$اوم؟
+میشه چند دقیقه با هم حرف بزنیم؟
$اره عزیزمم... بیا بشین..
+باشه..
$خب حالا بگو چیه؟
+میخواستم بهت یه چیزی رو بگمم..
$چی؟
+میخوام برای چند مدت نباشمم اجازه میدی؟
$کجا؟ تو هنوز درس داری؟
+اجازه میدی یا نه؟
$چرا میخوای بری؟
+چوون... چووون... نمیشه بگم
$من نباید بگممم از بابات اجازه بگیر
+خخخ... مهم تو بودی که.... مامان...
$چیه؟
+میشه بغلت کم؟
$وااا چت شده؟ باشه..
+مامان ببخشید..
$براچی؟
+من میرم بالا.. خداحافظ
ــــــــــــــــــــــــــــــ
÷سلام
$سلام.. کجا؟
÷میرم تو اتاقمم
$ات امروز چش بوود؟
÷نمیدونم
$عجیب شده..
÷میرم ببینم چشه..
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جونگ کوک گفت دیگه سمتش نرمم.. من عاشقشمم این عاشقی... عاشقی نیست... میخوام کار تهیونگ رو راحت کنم... با مرگ من همه میتونن ارامش داشته باشن...
×ببینم نکنه دوست داری یکم کتک بخوری؟ هاااااااا... اگه دوست داری بگوو خودم کارتو تموم کنم
ملیسا: حتی با مهربونیم نمیشه باهاشون برخورد کرد.. میبینین..؟
+اگه دوست دارید باهاتون دعوا نکنیم گورتونو گم کنین..
ملیسا: بفرماااا از نظر ادب صفر.. واسه همین کسی با شما دوست نمیشهه
+خخخ خیلی تاثیر گذار بوود... حالا بزن به چاکک
ملیسا: ببییییین من توی زندگیم اشغالایی مثل شمارو حتی برا اشغالی هم قبول ندارم جاتون یه اشغالی هم بد تره..
×خفه میشی یا خفت کنم..؟
+بازم دنبال شرری اره؟
÷بس کنید.. ملیساااا بیا باهات کار دارم
×نه خیر کجا بیاد؟
÷کارش دارم
×کارتو اینجا بگووو
ملیسا: خودم زبون دارم.. نه خیر نمیام
مدیر: بازم که دعوااا.. شما ها دست بر نمیدارید.. همتون دفتر..
+ببین هر چی اتیشه از گوور تو بلند میشههه
ملیسا: دهنتو ببند بابا... هرزه
+چیگفتی؟ به من میگی هرزه؟ هرزه منم یا تو که هر شب با یکی دوست میشی...
÷بس کنییید...
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
مدیر: همتون تنبیهین...
ملیساا تو اشغالای مدرسه رو جمع میکنی...
+خخخ..
ات تو هم کمکش میکنی... حواسم هست از توی دوربین چک میشه هر کس کم کاری کنه بهش بیش تر کار میدیمم.. آیو تو هم میبرشون تو سطل زباله..
همتون فهمیدین؟
_سلام چیری شده؟
مدیر: کوک تو چزا اینجایی؟
_میشه از طرف من بخشیده بشن؟
مدیر: نه خیر
_بخاطر من دعوا کردن.. حالا میشه من تنبیه شمم
ملیسا: نگوووو کوک من هر کاری کردمم بخاطر تو بوودهه
دختره پر رو جلوی مدییییررررر...
_میشه باعث و بانیشو تنبیه کنید؟
مدیر: دهه مگه حرف میزنن..
_میتونیم از بچه های مدرسه بپرسیمم
مدیر: بپرس..
یکی از دخترا: واقعیتش..... ملیسا شرووع کرد اومد جای ات و آیو
مدیر: ملیسااا... زوود باش معذرت خواهی کن...
ملیسا: اونا دعوا رو شروع کردن
+عزیزم ما دعوا نکردیم
ملیسا: به من نگوو عزیزم... چندش
هففف فکر واقعا ازش خیلی خوشم میاددد...
مدیر: ات و آیو رو بخشیدم اما دیگه تکرار نشه..
_ممنون...
+مننونم مدیر
مدیر: برید..
ــــــــــــــــــــــــــــ
×اخیششش اگه تو نبودی الان ما داشتیم اشغالا رو جمع میکردیم..
_خیلی خب دردسر درست نکنید...
+جونگ کوک
_چیه؟
+میشه حرف بزنیم؟
_الان کار دارم باشه بعدا
+زوود تموم میشه
×یااا تو که برا ات همیشه وقت داشتی...
کوک دستمو گرفت و رفتیم توی یک اتاق..
_خبب بگوو
+ناراحتی؟
_مگه تو نگفتی دیگه نزدیکم نشو کاری به کارم نداشته باش؟
+چرا
_خب.. پس باید برات روشن باشه
+تو منو دوست داری؟
_شرمنده وقتتت تموم شد من دیگه میرمم..
+واستااا... جونگ کوک چیزی ناراحتت کرده؟
_نهه
+چرا ناراحتی..
_نیستم ات... نیستم.. دیگه سمتم نیا..
+حرف اخرته؟...... اگه تو اینجوری میخوای باشه تا ابد از جلوی چشمتو خانوادت گم میشمم..
بعد از این حرف از اتاق زدم بیروون و اومدم توی کلاس.. بعد از کلاس هم اومدم خونههه...
ـــــــــــــــــــــــ
+سلام مامان..
$سلام چطوری مدرسه خوب بوود؟
+عالییی بوود... مامان
$اوم؟
+میشه چند دقیقه با هم حرف بزنیم؟
$اره عزیزمم... بیا بشین..
+باشه..
$خب حالا بگو چیه؟
+میخواستم بهت یه چیزی رو بگمم..
$چی؟
+میخوام برای چند مدت نباشمم اجازه میدی؟
$کجا؟ تو هنوز درس داری؟
+اجازه میدی یا نه؟
$چرا میخوای بری؟
+چوون... چووون... نمیشه بگم
$من نباید بگممم از بابات اجازه بگیر
+خخخ... مهم تو بودی که.... مامان...
$چیه؟
+میشه بغلت کم؟
$وااا چت شده؟ باشه..
+مامان ببخشید..
$براچی؟
+من میرم بالا.. خداحافظ
ــــــــــــــــــــــــــــــ
÷سلام
$سلام.. کجا؟
÷میرم تو اتاقمم
$ات امروز چش بوود؟
÷نمیدونم
$عجیب شده..
÷میرم ببینم چشه..
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جونگ کوک گفت دیگه سمتش نرمم.. من عاشقشمم این عاشقی... عاشقی نیست... میخوام کار تهیونگ رو راحت کنم... با مرگ من همه میتونن ارامش داشته باشن...
۱۵.۴k
۰۷ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.