چندشاتی جیهوپ
چندشاتی جیهوپ
part 2
دختر دستهگل رو به سمتپسرگرفت
- قشنگ شد؟
-خیلی زیبا و خوشبو هست.. مثل روی ماه شما.
گونه های دختر سرخ شد، لبخندی از سر خجالت کشید
جیهوپ لبخند زد
-چقدر میشه؟
-قابل نداره، ۵۰ تومن
مرد لبخندی زد و پول از جیبش در آورد و به دختر داد.
-متشکرم..خدافظ
دختر لبخند زد
در بسته شد...
خیلی زیبا بود..
دختر تو دلش زمزمهکرد.
روز ها گذشت و پسر به بهونه ی جدیدی، به مغازه میومد...
یکی از روز ها..
پسر مثل همیشه وارد مغازه شد
- بازکیه..
دختر با دیدن پسر خندید
- باز تو؟ چه بهونه ای داری امروز؟؟
پسر خندید
- امروز.. میخوام یه دسته گل خیلی زیبا برام بسازی
- باشه
دختر دوباره شروع کرد به درست کردن دسته گل
بفرمایید
دختر دسته گل رو به پسر داد
part 2
دختر دستهگل رو به سمتپسرگرفت
- قشنگ شد؟
-خیلی زیبا و خوشبو هست.. مثل روی ماه شما.
گونه های دختر سرخ شد، لبخندی از سر خجالت کشید
جیهوپ لبخند زد
-چقدر میشه؟
-قابل نداره، ۵۰ تومن
مرد لبخندی زد و پول از جیبش در آورد و به دختر داد.
-متشکرم..خدافظ
دختر لبخند زد
در بسته شد...
خیلی زیبا بود..
دختر تو دلش زمزمهکرد.
روز ها گذشت و پسر به بهونه ی جدیدی، به مغازه میومد...
یکی از روز ها..
پسر مثل همیشه وارد مغازه شد
- بازکیه..
دختر با دیدن پسر خندید
- باز تو؟ چه بهونه ای داری امروز؟؟
پسر خندید
- امروز.. میخوام یه دسته گل خیلی زیبا برام بسازی
- باشه
دختر دوباره شروع کرد به درست کردن دسته گل
بفرمایید
دختر دسته گل رو به پسر داد
- ۲۳.۱k
- ۳۱ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط