پارت 27 فصل 2 دزد پنهان
پارت 27 فصل 2 دزد پنهان
جین : به شما چه به شما چه که مُرده یا نه
از اونجا گزاشتمو رفتم داشتم میرفتم سمت ماشین داخل پارکینگ بودم که صداش اومد :
سوفیا : جین.. لطفا وایسا
وایسادم کلافه برگشتم سمتش
جین : چیه چی میخوای
سوفیا : من... من... میخوام.. یه چیزی ... بگم( درحال نفس نفس زدن )
جین : زودتر بگو میخوام برم
اومد نزدیک تر دستشو گذاشت رو گونمو دست خودمو گرفت و گذاشت رو کمرش با چشمای گرد نگاش میکردم
جین : معلوم هست داری چیکا
اومد نزدیک تر و منو بوسید تعجب کرده بودم شوک شده بودم نمیتونستم کاری کنم بعد از 1 دقیقه به خودم اومدم و هولش دادم کنار
جین : معلوم هست داری چه غلطی میکنی؟
سوفیا : میخواستم بگم خیلی دوست دارم
جین : چی داری میگی من نامزد دارم بعد تو میگی دوستم داری؟ برو تروخدا برو یکی دیگه رو پیدا کن همینجوریش اعصابم خورد هست
سوار ماشین شدم و راه افتادم واقعا حالم بد بود هم بخاطر این جریان مادرم هم این موضوع سوفیا اهههه
رفتم خونه
سوفیا ویو
کارم گرفت همینه از قبل رفته بودم اتاق طبقه بالا و بهش گفته بودم عکسا رو بفرسته برام گوشیم زنگ خورد برداشتم
سوفیا : چیشد؟
طرف مقابل : عکسا رو گرفتم برات فرستادم
سوفیا : خوبه..آفرین برای گرفتن بقیه پولت فردا سر همون کافه همیشگی بعدم قط کردم همینه دیگه از دست اون دختره ی نچسب راحت میشم بعدم جین با من ازدواج میکنه و پولاشو بالا میکشم و بر شکسته میشه هه ( پوزخند )
پدر جین ویو
امیدوارم دوست داشته باشید 🌊💙
اگه میشه لایک کنید و کامنت بزارید 🌻💓
اگه درخواستی دارید بگید 🫂(◍•ᴗ•◍)
این پست به 20 تا لایک برسه براتون پارت بعدو میزارم 💓💓💓🫂🫂🫂
ببخشید کم شد میخواستم کامل بزارم ولی ویسگونم مشکل داره مجبور شدم کوچولوش کنم 💛💛
اسلاید دوم : لباس سوفیا 💙
جین : به شما چه به شما چه که مُرده یا نه
از اونجا گزاشتمو رفتم داشتم میرفتم سمت ماشین داخل پارکینگ بودم که صداش اومد :
سوفیا : جین.. لطفا وایسا
وایسادم کلافه برگشتم سمتش
جین : چیه چی میخوای
سوفیا : من... من... میخوام.. یه چیزی ... بگم( درحال نفس نفس زدن )
جین : زودتر بگو میخوام برم
اومد نزدیک تر دستشو گذاشت رو گونمو دست خودمو گرفت و گذاشت رو کمرش با چشمای گرد نگاش میکردم
جین : معلوم هست داری چیکا
اومد نزدیک تر و منو بوسید تعجب کرده بودم شوک شده بودم نمیتونستم کاری کنم بعد از 1 دقیقه به خودم اومدم و هولش دادم کنار
جین : معلوم هست داری چه غلطی میکنی؟
سوفیا : میخواستم بگم خیلی دوست دارم
جین : چی داری میگی من نامزد دارم بعد تو میگی دوستم داری؟ برو تروخدا برو یکی دیگه رو پیدا کن همینجوریش اعصابم خورد هست
سوار ماشین شدم و راه افتادم واقعا حالم بد بود هم بخاطر این جریان مادرم هم این موضوع سوفیا اهههه
رفتم خونه
سوفیا ویو
کارم گرفت همینه از قبل رفته بودم اتاق طبقه بالا و بهش گفته بودم عکسا رو بفرسته برام گوشیم زنگ خورد برداشتم
سوفیا : چیشد؟
طرف مقابل : عکسا رو گرفتم برات فرستادم
سوفیا : خوبه..آفرین برای گرفتن بقیه پولت فردا سر همون کافه همیشگی بعدم قط کردم همینه دیگه از دست اون دختره ی نچسب راحت میشم بعدم جین با من ازدواج میکنه و پولاشو بالا میکشم و بر شکسته میشه هه ( پوزخند )
پدر جین ویو
امیدوارم دوست داشته باشید 🌊💙
اگه میشه لایک کنید و کامنت بزارید 🌻💓
اگه درخواستی دارید بگید 🫂(◍•ᴗ•◍)
این پست به 20 تا لایک برسه براتون پارت بعدو میزارم 💓💓💓🫂🫂🫂
ببخشید کم شد میخواستم کامل بزارم ولی ویسگونم مشکل داره مجبور شدم کوچولوش کنم 💛💛
اسلاید دوم : لباس سوفیا 💙
۴۶.۴k
۱۸ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.