این چه عشقیه پارت16
این چه عشقیه پارت16
ادامه ویو الویا
تهیونگ مث اونای که تاحالا باهاشون کار کردم نبودن
من باید به اونا میگفتم داخل رقص چه حرکتی بزنن اما تهیونگ نه
اونا به من دستور میدادن اما تهیونگ نه
اونا ازارم میدادن اما تهیونگ نه و...
اهنگ تموم شد از هم جدا شدیم
ویو هانا
ساعت ناهار بود به الویا گفتم که دارم با بابام میرم ناهار بخورم بعد میام
تا از شرکت اومدم بیرون بابا با ماشین منتظم وایساده بود سریع رفتم بغلش
ـ اوپااااا
بابا ـ اروم دختر داری میکشیم
ازش جدا شدم سوار ماشین شدیم رفتیم دنبال بنگ چان وارد سالن رقص شرکتش شدیم داشت با جنی تمرین میکرد اونم با اهنگ قبلیه منو جیمین
خداراشکر اهنگو عوض کردیم وگرنه دهن منو بنگ چان سرویس بود
اهنگ تموم شدو بنگ چان اومد پیشمون
بنگ چان ـ سلام بابا
بابا ـ سلام چرا گوشیتو جواب ندادی؟
بنگ چان ـ شارژش تموم شده بود
ـ من الان میام
تا بابام با بنگ چان حرف میزدن من رفتم پیش جنی
جنی ـ ییاااا بابات احیاناا بازیگر نیس؟
ـ چرا هس چطور؟
جنی ـ اخه طرفدارشم
ـ جدی؟ پس بیا بریم تورو بهش معرفی کنم
جنی ـ خجالت میکشم اخه
ـ بیخیال
جنی رو بردم پیش بابام باهم اشناشون کردم
جنی ـ ببخشید اما من طرفتارتون هستم
بابا ـ واقعا عاشق کدوم از فیلمای منی؟
جنی ـ فیلم "بچه های بد پادساهی در هرج و مرج"
بابا ـ از کدوم سکانسش خوشت اومد؟
جنی ـ اووه سخت شد که، راستش از اون سکانسی خوشم که از مشت سنگینتون استفاده کردین
ـ بابا بریم دیگه من باید یه ساعت دیگه اونجا باشم
بابا ـ باشه
بنگ چان ـ اوکی یه دقیقه صب کنین من الان میام *داره میره*
ـ زودااا*با صدای بند *
جنی ـ راستی از الویا چه خبر
ـ اونم با تهیونگ درگیره
جنی ـ شیجا؟
ـ اره
بنگ چان اومد داشتیم از اون جا میرفتیم که....
بابا ـ عاا جنی توهم بیا با ما ناهار
جنی ـ نه ممنون من مزاحم شما نمیشم
ـ بیا ببینم این میخواد درس یاد من بده*دست جنی رو میگره *
جنی ـ هانااا
ـ وااات؟
جنی ـ باز بدهکارت میشم
ـ بدهکار بشی که چی؟ بیا ببینم
ادامه ویو الویا
تهیونگ مث اونای که تاحالا باهاشون کار کردم نبودن
من باید به اونا میگفتم داخل رقص چه حرکتی بزنن اما تهیونگ نه
اونا به من دستور میدادن اما تهیونگ نه
اونا ازارم میدادن اما تهیونگ نه و...
اهنگ تموم شد از هم جدا شدیم
ویو هانا
ساعت ناهار بود به الویا گفتم که دارم با بابام میرم ناهار بخورم بعد میام
تا از شرکت اومدم بیرون بابا با ماشین منتظم وایساده بود سریع رفتم بغلش
ـ اوپااااا
بابا ـ اروم دختر داری میکشیم
ازش جدا شدم سوار ماشین شدیم رفتیم دنبال بنگ چان وارد سالن رقص شرکتش شدیم داشت با جنی تمرین میکرد اونم با اهنگ قبلیه منو جیمین
خداراشکر اهنگو عوض کردیم وگرنه دهن منو بنگ چان سرویس بود
اهنگ تموم شدو بنگ چان اومد پیشمون
بنگ چان ـ سلام بابا
بابا ـ سلام چرا گوشیتو جواب ندادی؟
بنگ چان ـ شارژش تموم شده بود
ـ من الان میام
تا بابام با بنگ چان حرف میزدن من رفتم پیش جنی
جنی ـ ییاااا بابات احیاناا بازیگر نیس؟
ـ چرا هس چطور؟
جنی ـ اخه طرفدارشم
ـ جدی؟ پس بیا بریم تورو بهش معرفی کنم
جنی ـ خجالت میکشم اخه
ـ بیخیال
جنی رو بردم پیش بابام باهم اشناشون کردم
جنی ـ ببخشید اما من طرفتارتون هستم
بابا ـ واقعا عاشق کدوم از فیلمای منی؟
جنی ـ فیلم "بچه های بد پادساهی در هرج و مرج"
بابا ـ از کدوم سکانسش خوشت اومد؟
جنی ـ اووه سخت شد که، راستش از اون سکانسی خوشم که از مشت سنگینتون استفاده کردین
ـ بابا بریم دیگه من باید یه ساعت دیگه اونجا باشم
بابا ـ باشه
بنگ چان ـ اوکی یه دقیقه صب کنین من الان میام *داره میره*
ـ زودااا*با صدای بند *
جنی ـ راستی از الویا چه خبر
ـ اونم با تهیونگ درگیره
جنی ـ شیجا؟
ـ اره
بنگ چان اومد داشتیم از اون جا میرفتیم که....
بابا ـ عاا جنی توهم بیا با ما ناهار
جنی ـ نه ممنون من مزاحم شما نمیشم
ـ بیا ببینم این میخواد درس یاد من بده*دست جنی رو میگره *
جنی ـ هانااا
ـ وااات؟
جنی ـ باز بدهکارت میشم
ـ بدهکار بشی که چی؟ بیا ببینم
۷.۰k
۲۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.