خان زاده پارت57
#خان_زاده #پارت57
به امید اینکه امشبم میاد کلی به خودم رسیدم و شام آماده کردم اما نیومد که نیومد...
برای بار هزارم به گوشیش زنگ زدم اما باز هم جواب نداد.
کلافه از جام بلند شدم و به سمت اتاق رفتم.مانتو و شالم رو تنم کردم و به تاکسی زنگ زدم،کلید و موبایلم و برداشتم و از خونه بیرون زدم و از راه پله ها پایین رفتم.
نگهبان با دیدن من تند از جاش پرید و گفت
_خانوم... آقا گفتن اجازه ندم شما...
وسط حرفش پریدم
_دوستم تصادف کرده باید برم.
_آخه.
نموندم حرفی بزنه و از خونه بیرون زدم، سوار تاکسی شدم و آدرس خونه ی اهورا رو دادم.
تا وقتی برسیم فقط با حرص پوست لبم رو کندم...
نیم ساعت بعد در حالی که از بالا اومدن اون همه پله نفسم قطع شده بود جلوی در خونش ایستادم.
چند بار پشت هم زنگ و زدم اما انگار نه انگار...
با مشت به در کوبیدم و زنگ و بی وقفه زدم بالاخره در باز شد و تا اومدم حرفی بزنم با دیدن دختر روبه روم که پیراهن اهورا تنش بود ماتم برد..
اخم در هم کشید و گفت
_چه خبرته سر آوردی نمیگی مردم خوابن؟
یک قدم عقب رفتم و ناباور نگاهش کردم.
همون لحظه صدای اهورا اومد
_کیه عسل؟
و طولی نکشید که خودش با بالاتنه ی برهنه از اتاق بیرون اومد.
🍁 🍁 🍁 🍁
به امید اینکه امشبم میاد کلی به خودم رسیدم و شام آماده کردم اما نیومد که نیومد...
برای بار هزارم به گوشیش زنگ زدم اما باز هم جواب نداد.
کلافه از جام بلند شدم و به سمت اتاق رفتم.مانتو و شالم رو تنم کردم و به تاکسی زنگ زدم،کلید و موبایلم و برداشتم و از خونه بیرون زدم و از راه پله ها پایین رفتم.
نگهبان با دیدن من تند از جاش پرید و گفت
_خانوم... آقا گفتن اجازه ندم شما...
وسط حرفش پریدم
_دوستم تصادف کرده باید برم.
_آخه.
نموندم حرفی بزنه و از خونه بیرون زدم، سوار تاکسی شدم و آدرس خونه ی اهورا رو دادم.
تا وقتی برسیم فقط با حرص پوست لبم رو کندم...
نیم ساعت بعد در حالی که از بالا اومدن اون همه پله نفسم قطع شده بود جلوی در خونش ایستادم.
چند بار پشت هم زنگ و زدم اما انگار نه انگار...
با مشت به در کوبیدم و زنگ و بی وقفه زدم بالاخره در باز شد و تا اومدم حرفی بزنم با دیدن دختر روبه روم که پیراهن اهورا تنش بود ماتم برد..
اخم در هم کشید و گفت
_چه خبرته سر آوردی نمیگی مردم خوابن؟
یک قدم عقب رفتم و ناباور نگاهش کردم.
همون لحظه صدای اهورا اومد
_کیه عسل؟
و طولی نکشید که خودش با بالاتنه ی برهنه از اتاق بیرون اومد.
🍁 🍁 🍁 🍁
۱۰.۰k
۰۶ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.