تهیونگ بود که اومد تو و مشتی به صورت اون مرد زد.
تهیونگ بود که اومد تو و مشتی به صورت اون مرد زد.
ات ولش کن کشتیش با گریه
تهیونجگ رفتم سمت ات و توی بغلش گرفتم
هیش آروم باش همه چی تموم شد
کاری باهات نکرد که
ات هق ن..ه هق
تهیونگ باشه بیا بریم اتاق من یکم دراز بکش حالت بهتر شه
ات نم......میخوام
تهیونگ باز پرو شدیا
ات خنده باشه..ه
تهیونگ حالا برو
ویو تهیونگ
با جیمین نشسته بودیم که دیدم نگرانه
تهیونگ جیمین چیزی شده
جیمین نگرانم
تهیونگ چرا
جیمین مرده خیلی بد به ات نگاه میکرد
الانم دوتاشون نیستن
تهیونگ نگران نباش الان میرم دنبالش
پایان ویو
آقا تروخدا ببخشید من..من مست بودم دست خودم نبو.....بود
تهیونگ آخه مست بودی ولی میدونی دست درازی به اموال این خونه جیه؟
آقا ........
تهیونگ مگه کری عوضی با داد
آقا ن..نه
تهیونگ خوب میدونی (همون طوری که حرف میزنه میره سمت وسایل شکنجه)
خیلی طولانیه اول که انتخاب به خودشون میدیم آخه همه حق انتخاب دارن همه.
حالا بگو دستت یا پات کدوم
آقا ..........
تهیونگ خب پس خودم انتخاب میکنم
بزرگترین و تیز ترین شمیر و برداشت وکشید به دست اون مرد
و اون و جوری شکنجه داد که تا حالا هیشکی رو اونجور شکنجه نداده بود
از اتاق بیرون همه ی خدمه ازش ترسیدن آخه واقعا ترسناک بود
تمام دست و صورت و لباسش به خون آغشته بود و لبخندی به صورتش بود و این ترسناک میکرد
جمین آجوما تهیونگ و ندیدی
اجوما نه والا
جیمین جونکوک تو چی
جونکوک نه ولی الان میرم دنبالش
ویو جونکوک
داشتم تو باغ دنبال تهیونگ میگشتم که یه مرد خونی رو دیدم
ترسیدم و جیغ خفیف کشیدم
تهیونگ عهه خفه شو بابا تهیونگم
جونکوک مریضی بیماری هههه آدم کشتی
تهیونگ کسی به اموال اینجا دست بزنه ماجرا همینه
جونکوک برو لباستو عوض کن وگرنه عشقت ببینه از چشش میوفتی
تهیونگ جونکوک جان
جونکوک جان
تهیونگ ببند بی زحمت
جونکوک نبندم چی
تهیونگ برات میبندم
جونکوک آها جیمین هم دنبالته
تهیونگ باشه وایسا برم حموم میام
جونکوک باشه برو
ویو تهیونگ
به سمت اتاقم حرکت کردم
فقط کافی بود لحظه ای دیر میکردم معلوم نبود چه بلایی سرش می اومد
درو اتاق رو باز کردم که دیدم یه موش کوچولو اونجا خوابه
خیلی بامزه شده بود نتونستم طاقت بیارم و بوسه ای سطحی به لباش زدم
شاید این آخرین بوسه ی من باشه
جمین بهم گفت که هفته بعد میخواد عروسی رو بگیره
حموم رفتم و لباسامو پوشیدم و رفتم پایین که ببینم چیکار داره
جمین حب مرده چیکار کرد
تهیونگ هیچی به موقع رسیدم
جیمین حالا کجاست
تهیونگ اون دنیا
جیمین خود ات چی حالش خوبه
تهیونگ آره اتاق من خوابه
جیمین پس امشب باید رو کاناپه بخوابی
تهیونگ وقتی تخت تو هست چرا جای دیگه
جونکوک بعد میگید چرا شما دو تارو شیپ میکنم اینم دلیل قانع کننده
ات ولش کن کشتیش با گریه
تهیونجگ رفتم سمت ات و توی بغلش گرفتم
هیش آروم باش همه چی تموم شد
کاری باهات نکرد که
ات هق ن..ه هق
تهیونگ باشه بیا بریم اتاق من یکم دراز بکش حالت بهتر شه
ات نم......میخوام
تهیونگ باز پرو شدیا
ات خنده باشه..ه
تهیونگ حالا برو
ویو تهیونگ
با جیمین نشسته بودیم که دیدم نگرانه
تهیونگ جیمین چیزی شده
جیمین نگرانم
تهیونگ چرا
جیمین مرده خیلی بد به ات نگاه میکرد
الانم دوتاشون نیستن
تهیونگ نگران نباش الان میرم دنبالش
پایان ویو
آقا تروخدا ببخشید من..من مست بودم دست خودم نبو.....بود
تهیونگ آخه مست بودی ولی میدونی دست درازی به اموال این خونه جیه؟
آقا ........
تهیونگ مگه کری عوضی با داد
آقا ن..نه
تهیونگ خوب میدونی (همون طوری که حرف میزنه میره سمت وسایل شکنجه)
خیلی طولانیه اول که انتخاب به خودشون میدیم آخه همه حق انتخاب دارن همه.
حالا بگو دستت یا پات کدوم
آقا ..........
تهیونگ خب پس خودم انتخاب میکنم
بزرگترین و تیز ترین شمیر و برداشت وکشید به دست اون مرد
و اون و جوری شکنجه داد که تا حالا هیشکی رو اونجور شکنجه نداده بود
از اتاق بیرون همه ی خدمه ازش ترسیدن آخه واقعا ترسناک بود
تمام دست و صورت و لباسش به خون آغشته بود و لبخندی به صورتش بود و این ترسناک میکرد
جمین آجوما تهیونگ و ندیدی
اجوما نه والا
جیمین جونکوک تو چی
جونکوک نه ولی الان میرم دنبالش
ویو جونکوک
داشتم تو باغ دنبال تهیونگ میگشتم که یه مرد خونی رو دیدم
ترسیدم و جیغ خفیف کشیدم
تهیونگ عهه خفه شو بابا تهیونگم
جونکوک مریضی بیماری هههه آدم کشتی
تهیونگ کسی به اموال اینجا دست بزنه ماجرا همینه
جونکوک برو لباستو عوض کن وگرنه عشقت ببینه از چشش میوفتی
تهیونگ جونکوک جان
جونکوک جان
تهیونگ ببند بی زحمت
جونکوک نبندم چی
تهیونگ برات میبندم
جونکوک آها جیمین هم دنبالته
تهیونگ باشه وایسا برم حموم میام
جونکوک باشه برو
ویو تهیونگ
به سمت اتاقم حرکت کردم
فقط کافی بود لحظه ای دیر میکردم معلوم نبود چه بلایی سرش می اومد
درو اتاق رو باز کردم که دیدم یه موش کوچولو اونجا خوابه
خیلی بامزه شده بود نتونستم طاقت بیارم و بوسه ای سطحی به لباش زدم
شاید این آخرین بوسه ی من باشه
جمین بهم گفت که هفته بعد میخواد عروسی رو بگیره
حموم رفتم و لباسامو پوشیدم و رفتم پایین که ببینم چیکار داره
جمین حب مرده چیکار کرد
تهیونگ هیچی به موقع رسیدم
جیمین حالا کجاست
تهیونگ اون دنیا
جیمین خود ات چی حالش خوبه
تهیونگ آره اتاق من خوابه
جیمین پس امشب باید رو کاناپه بخوابی
تهیونگ وقتی تخت تو هست چرا جای دیگه
جونکوک بعد میگید چرا شما دو تارو شیپ میکنم اینم دلیل قانع کننده
۱۸.۵k
۲۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.