ویو جیا
ویو جیا
خب اولین تولددمه
جشن بزرگ؟
منظورشون چیه
خدا یا چه فکری تو مخشونهه
صدا در امد
جیا: ها
درو باز کرد امد تو
ته: هاا و کوف چند بار بگم نگو هااا
جیا: خب کارت چیه؟
ته: خب ببین تو این مهمونی افراد خیلیمهم و خطر ناکی هستش
حیا: و؟؟
ته: و اینکه باید کاملا حواست باشه، بد از خوش امد گویی تشکر کردن ازشون بخواطر امدنشون میشینی سر میز خودتت و منو جونگ کوکم سعی میکنیم
تا جایی میتونیم پیشت باشیم
جیا: اره جون خودتون ن اینکه تا الان همه جا هوامو داشتید( زیر لب
تهیونگ امد بغل دستم رو تخت نشست
ته: شنیدم و اینکه درسته نبودیم ولی از این ب بعد باید حواستت ب خودت باشه فک کن ما نیستیم
جیا: تا همین الانم بود و نبودتون مهم نیسسس و هیچی حس نمیکنم ( عصبی
ته: ببخشید که برات خانوادهه نبودیمم میگی چیکار کنمم الانن( داد
جیا: عین همیشه گمشووو بروو
ته: تو حال خودت بمیر( داد
تهیونگ رفت جونگ کوک امد
خب اولین تولددمه
جشن بزرگ؟
منظورشون چیه
خدا یا چه فکری تو مخشونهه
صدا در امد
جیا: ها
درو باز کرد امد تو
ته: هاا و کوف چند بار بگم نگو هااا
جیا: خب کارت چیه؟
ته: خب ببین تو این مهمونی افراد خیلیمهم و خطر ناکی هستش
حیا: و؟؟
ته: و اینکه باید کاملا حواست باشه، بد از خوش امد گویی تشکر کردن ازشون بخواطر امدنشون میشینی سر میز خودتت و منو جونگ کوکم سعی میکنیم
تا جایی میتونیم پیشت باشیم
جیا: اره جون خودتون ن اینکه تا الان همه جا هوامو داشتید( زیر لب
تهیونگ امد بغل دستم رو تخت نشست
ته: شنیدم و اینکه درسته نبودیم ولی از این ب بعد باید حواستت ب خودت باشه فک کن ما نیستیم
جیا: تا همین الانم بود و نبودتون مهم نیسسس و هیچی حس نمیکنم ( عصبی
ته: ببخشید که برات خانوادهه نبودیمم میگی چیکار کنمم الانن( داد
جیا: عین همیشه گمشووو بروو
ته: تو حال خودت بمیر( داد
تهیونگ رفت جونگ کوک امد
۹.۹k
۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.