ᎮᎪᎡᎢ 18 عشق دردناک
ᎮᎪᎡᎢ 18 عشقدردناک
ات ویو
نمیخواستم با کسی روبرو شم پس رفتم حموم و بعد اینکه کارم تموم شد وانو پر آب کردمو داخلش دراز کشیدم ......
ات:مثل چشمه آب گرم میمونه....حسشو دوس دارم.....
الان ک تو حمومم....وقتی درام باید جواب گوی همه کارای دیشب باشم حتما تنبیه میشم و اگر پدربزرگ از این دردایی ک از یک ماه پیش شروع شدن چیزی بفهمه صدرصد ب اون عوضی میگه منو معاینه کنه....
ازش بدم میاد از همشون.....اگ اونا نبودن مادرم الان زنده بود
آروم اشک می ریختم و ب فکر تنبیهم بودم.....
پدربزرگ روی رفتارم خیلی سخت گیر بود حتما این دفعه هم مثل قبلا ازم نمیگذره.....
ویو کوک
با صدای گوشی بیدار شدم ......
دیشب خیلی خورده بودم پاشدم رفتم حموم و رود درومدم....رفتم روی کاناپه نشستم.....ب دیشب و اون دختر فک میکردم.....
هنوز بیشتر از سه روز نیست ک اومده و تو همه کارام دخالت میکنه.....بلاخره فرصت انتقام پیش میاد.....
ولی اون کلاس گذاشتمش جلو سوهو و خیلی دوس داشتم......
از خونه زدم بیرون و ب فکر انتقام با نگاه تنفر آوری ب اون عمارت زل زدم و رد شدم
ات ویو
نمیخواستم با کسی روبرو شم پس رفتم حموم و بعد اینکه کارم تموم شد وانو پر آب کردمو داخلش دراز کشیدم ......
ات:مثل چشمه آب گرم میمونه....حسشو دوس دارم.....
الان ک تو حمومم....وقتی درام باید جواب گوی همه کارای دیشب باشم حتما تنبیه میشم و اگر پدربزرگ از این دردایی ک از یک ماه پیش شروع شدن چیزی بفهمه صدرصد ب اون عوضی میگه منو معاینه کنه....
ازش بدم میاد از همشون.....اگ اونا نبودن مادرم الان زنده بود
آروم اشک می ریختم و ب فکر تنبیهم بودم.....
پدربزرگ روی رفتارم خیلی سخت گیر بود حتما این دفعه هم مثل قبلا ازم نمیگذره.....
ویو کوک
با صدای گوشی بیدار شدم ......
دیشب خیلی خورده بودم پاشدم رفتم حموم و رود درومدم....رفتم روی کاناپه نشستم.....ب دیشب و اون دختر فک میکردم.....
هنوز بیشتر از سه روز نیست ک اومده و تو همه کارام دخالت میکنه.....بلاخره فرصت انتقام پیش میاد.....
ولی اون کلاس گذاشتمش جلو سوهو و خیلی دوس داشتم......
از خونه زدم بیرون و ب فکر انتقام با نگاه تنفر آوری ب اون عمارت زل زدم و رد شدم
۲.۹k
۰۴ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.