P:3
P:3
دیدم امد سمتم روبه روم وایستاد
_غذا تو درست کردی
خیلی ترسیده بودم
هیچی نگفتم
_جواب منو بده
بادستش چونمو گرفت آورد بالا
قیافه خیلی خوشگلی جذابی داشت
+ب.له
_ خدمتکار جدیدی
+ب.له
چونمو ول کرد
رفت سمت اتاق
که یکی از خدمتکارا امد سمتم
◇ا.ت
+بله
◇چی شد
+هیچی
♤خیلی شانس آوردی دخترم
+چرا
♤غذات خوشمزه بود اگه نبود الان باید شکنجه میشدی
+مگه سر غذا شکنجه میکنن
♤اره الان برید وسیله هارو جمع کنید بخوابید
همه گفتیم چشم میز جمع کردیم
رفتیم سمت اتاق خدمتکار خوابیدیم
خوابم نگرفت خواستم برم تو حیاط دور بزنم
آروم از جام پاشدم رفتم سمت بیرون داشتم میرفتم از اتاق خدمتکار رفتم بیرون آروم رفتم بیرون که به یکی خوردم داشتم میوفتادم که از کمرم گرفت بهش چسبیدم چون تاریک بود قیافش دیده نشد
چیزی نگفت که چند دقیقه همین طوری بودیم که ازش تشکر کردم
+م.منون
چیزی نگفت ولم کرد
رفت جوابم نداد قیافش ندیدم
رفتم سمت حیاط در باز کردم رفتم بیرون
تو حیاط بودم رفتم سمت باغ خیلی جای قشنگی بود
تاریک بود ولی لامپ داشت رفتم تو باغ
چشمام بستم دستامو باز کردم باد خنکی میزد به صورتم داشتم از هوا لذت میبردم
که صدای ینفر تو گوشم امد
_اینجا چیکار میکنی
برگشتیم دیدم ارباب
تو یه میلی متری صورتمه
+ب.بخشید ارباب فقط امدم بیرون هوا بخورم
_کی بهت اجازه داده
+........
_جواب منو بده
+ه.یچ کس
_هیچ کس
+ب.له
_گمشو تو عمارت دفعه بعد بدون اجازه من بیای بیرون بعد شکنجه میشی
+چ.شم
سریع رفتم سمت در عمارت باز کردم رفتم تو
بدو بدو رفتم سمت اتاق خدمتکار یواش درش باز کردم یه نفس عمیق کشیدم که
○ا.ت
+ب.له
○کجا بودی
+رفته بودم تو باغ هوا بخورم
○چرا داری نفس نفس میزنی
+ارباب دیدم
○ارباب چی شد
+هیچی
○یعنی تنهبیت نمیکنه
+نه
○خدارو شکر بیا بریم بخوابیم فردا کلی کار داریم
+باش
رفتیم رو تخت خوابیدیم
پرش زمان صبح)
دیدم امد سمتم روبه روم وایستاد
_غذا تو درست کردی
خیلی ترسیده بودم
هیچی نگفتم
_جواب منو بده
بادستش چونمو گرفت آورد بالا
قیافه خیلی خوشگلی جذابی داشت
+ب.له
_ خدمتکار جدیدی
+ب.له
چونمو ول کرد
رفت سمت اتاق
که یکی از خدمتکارا امد سمتم
◇ا.ت
+بله
◇چی شد
+هیچی
♤خیلی شانس آوردی دخترم
+چرا
♤غذات خوشمزه بود اگه نبود الان باید شکنجه میشدی
+مگه سر غذا شکنجه میکنن
♤اره الان برید وسیله هارو جمع کنید بخوابید
همه گفتیم چشم میز جمع کردیم
رفتیم سمت اتاق خدمتکار خوابیدیم
خوابم نگرفت خواستم برم تو حیاط دور بزنم
آروم از جام پاشدم رفتم سمت بیرون داشتم میرفتم از اتاق خدمتکار رفتم بیرون آروم رفتم بیرون که به یکی خوردم داشتم میوفتادم که از کمرم گرفت بهش چسبیدم چون تاریک بود قیافش دیده نشد
چیزی نگفت که چند دقیقه همین طوری بودیم که ازش تشکر کردم
+م.منون
چیزی نگفت ولم کرد
رفت جوابم نداد قیافش ندیدم
رفتم سمت حیاط در باز کردم رفتم بیرون
تو حیاط بودم رفتم سمت باغ خیلی جای قشنگی بود
تاریک بود ولی لامپ داشت رفتم تو باغ
چشمام بستم دستامو باز کردم باد خنکی میزد به صورتم داشتم از هوا لذت میبردم
که صدای ینفر تو گوشم امد
_اینجا چیکار میکنی
برگشتیم دیدم ارباب
تو یه میلی متری صورتمه
+ب.بخشید ارباب فقط امدم بیرون هوا بخورم
_کی بهت اجازه داده
+........
_جواب منو بده
+ه.یچ کس
_هیچ کس
+ب.له
_گمشو تو عمارت دفعه بعد بدون اجازه من بیای بیرون بعد شکنجه میشی
+چ.شم
سریع رفتم سمت در عمارت باز کردم رفتم تو
بدو بدو رفتم سمت اتاق خدمتکار یواش درش باز کردم یه نفس عمیق کشیدم که
○ا.ت
+ب.له
○کجا بودی
+رفته بودم تو باغ هوا بخورم
○چرا داری نفس نفس میزنی
+ارباب دیدم
○ارباب چی شد
+هیچی
○یعنی تنهبیت نمیکنه
+نه
○خدارو شکر بیا بریم بخوابیم فردا کلی کار داریم
+باش
رفتیم رو تخت خوابیدیم
پرش زمان صبح)
۱۳.۷k
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.